موسسه طیبات
موسسه تحقیقات و آموزش فقه اقتصادی

گزارشی از بازتاب‌های خبری و اظهارنظرها و شکایت اعضای انصراف داده از شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای

برای تکمیل موضوع‌شناسی و تأیید نظرات محققان در خصوص ناسالم بودن فعالیت شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای که در حاضر در کشور فعال هستند گزارشی از بازتاب‌های خبری و اظهارنظرها و شکایات اعضای شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای که از ادامه همکاری با آن‌ها منصرف شده‌‌‌اند مطرح می‌شود تا ضمن آشنایی با دلایل انصراف و انفکاک آن‌ها، به پشت پرده عملکرد این شرکت‌ها پی ببریم.
مطالب این بخش مربوط به بیش از ۱۰۰ نفر از اعضای منفک شده شرکت‌های مختلف بازاریابی شبکه‌ای است که بر اساس موضوع دسته‌بندی شده است.

دو روز گذشت و وقتی از سر کلاس بیرون آمدم یکی از دوستان فعال در شرکت آمد و گفت: بیا یکی میخواهد تو را ببیند. دیدم که همان فرد پاسخگو آمده و طلبکارانه می‌گوید: چرا مخالفی و اگر من به عنوان دوست، تو را راهنمایی نکنم و الآن نیایی بعداً از من دلخور خواهی بود! همان جا بلوف زدم گفتم می‌خواهم مثل فلان اقوامم شوم که ماهی ۶۰ میلیون درآمد دارد و ده سال بیشتر کار نکرده و کارخانهدار است! با وقاحت در جواب گفت: تو دو ساله به درآمد او می‌رسی و همان جا به او متذکر شدم که آنقدر فریب خورده و متوهم است که دروغ من برایش هدف بوده. مرا رها نمیکرد و در نهایت از شرش راحت شدم.
بعد از گذشت یک هفته سایر دوستانم که به شرکت بیز دعوت شده بودند، دلیل مخالفت من را می‌پرسیدند که من هم توضیح میدادم.
یک روز به خودم آمدم دیدم دوستان قدیمی من، با بالاسریهایشان من را دوره کرده‌اند و میگویند اگر کسی از تو درباره شرکت بیز پرسید، بگو هیچی نمی‌دونم وگرنه تو را میزنیم و تجاوز می‌کنیم و میکشیم!
با وجود چند شاهد، بارها خواستم به سازمان اطلاعات شکایت کنم، حتی مراحل اولیه آن را طی کردم اما اینکه سال‌ها پیش، دوستی بین ما بوده جلوی خودم را گرفتم و اینکار را نکردم و اما در مقابل آن‌ها به تخریب من می‌پردازند و در پرزنت‌هایشان می‌گویند فلانی بدبخت است! تو می‌خواهی مثل ما پولدار شوی یا مثل او بدبخت!
بعد از اینکه دیدند اوضاع وخیم است، دوست قدیمی سابقم را فرستادند و معلوم بود به او یاد داده بودند که به من بگوید: تو که دیگران را از عضویت شرکت منصرف کنی، چه سودی برایت دارد؟ بگذار عضو بشوند تا حداقل برای ما سودی داشته باشد. من دایره زندگی و کار و رفاقت دارم. خواستم تو هم در دایره کارم باشی و هم در دایره رفاقت که خودت نخواستی. پس پایت را از دایره‌‌های دیگر بیرون بکش که فلانت می‌کنم و فقط در دایره رفاقت بمان! در جواب به او گفتم مگر می‌شود به‌طور مثال با کسی که قاچاقچی است رفاقت کرد و در عالم رفاقت بخواهد اجناسی در خانه‌ات نگهداری کنی و تو چون به دایره کاری‌اش کاری نداری در عالم رفاقت این کار را برایش انجام دهی و پلیس که تو را بگیرد به دایره‌‌های تو کاری ندارد و تو شریک جرمی.
ناراحت شد و رفت و از آن روز قید این دوستی را زد و شرش از سرم کم شد و اگر برایم مشکل‌ساز شود چه از لحاظ حیثیتی چه جانی، حتماً خودش و بالاسری‌هایش را به بازداشتگاه خواهم کشاند!

۱۴- جملات متداولی که لیدرها با آن جملات، عقل انسان را می‌دزدند
دوستان حتماً به این نکات که برگرفته از مشاهدات شخصی من هست توجه کنید. با این جملات احساسات شما و عقل شما را ندزدند؛ جملات آن‌ها و پاسخ آن‌ها چنین است:
۱- تا کی میخواهی از پدر و مادرت پول بگیری؟
پاسخ: بدانید از لذت‌های پدر و مادر هزینه کردن برای فرزندشان است و اینکه ببینند فرزندشان در راه درست قدم می‌گذارد.
۲- مگر بد است که در کنار درسهایت پول در بیاوری؟
پاسخ: اصلاً چنین نیست و شما غرق در این کار بیهوده می‌شوید تا جایی که از روابط اجتماعی‌تان میزنید.
۳-همه شما را فردی محترم می‌دانند.
پاسخ: بدانید اکثراً شما را فردی کَنه و گول خورده می‌بینند و در آینده به شما اعتماد نخواهند کرد.
۴- مشتری کالای ما همه جا هست.
پاسخ: پس از اینکه مشتری پیدا نکردید بالاجبار با توهمات ذهنی اجناس را به زور به اقوام خود قالب میکنید که خود امتیاز منفی بزرگی برای شخصیت شماست.