موسسه طیبات
موسسه تحقیقات و آموزش فقه اقتصادی

گزارشی از بازتاب‌های خبری و اظهارنظرها و شکایت اعضای انصراف داده از شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای

برای تکمیل موضوع‌شناسی و تأیید نظرات محققان در خصوص ناسالم بودن فعالیت شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای که در حاضر در کشور فعال هستند گزارشی از بازتاب‌های خبری و اظهارنظرها و شکایات اعضای شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای که از ادامه همکاری با آن‌ها منصرف شده‌‌‌اند مطرح می‌شود تا ضمن آشنایی با دلایل انصراف و انفکاک آن‌ها، به پشت پرده عملکرد این شرکت‌ها پی ببریم.
مطالب این بخش مربوط به بیش از ۱۰۰ نفر از اعضای منفک شده شرکت‌های مختلف بازاریابی شبکه‌ای است که بر اساس موضوع دسته‌بندی شده است.

۲۴- مردم کالاهای شرکت را نمی‌خرند
من ۱۰ ماه در شرکت فعالیت کردم و ۹۷ نفر زیرمجموعه برای خود جذب نمودم. در این مدت من و زیرمجموعه‌هایم در مجموع چند میلیون تومان کالا از شرکت خریدیم؛ اما مشکلی که داشتم این بود که مردم (مصرف‌کننده‌ها) این کالاها را نمی‌خریدند؛ زیرا عملاً کسی با وجود برندهای معتبر سمت خرید گرانتر و اعتماد کردن به کالای مجهول‌الهویه شرکت نمی‌رود و کسانی هم که برای یک بار آن هم با هزار زور و زحمت کالایی را خریداری می‌کردند، به دلیل ضعف در کیفیت و یا کارآیی نداشتن آن‌ها، دیگر حاضر نبودند برای بار دوم کالایی را خریداری نمایند و شکایت‌های خرید قبلی هم سر جای خود بود.
از طرفی شرکت که کالا را به قیمت روی آن به اعضا می‌فروشد و سود خود را می‌برد حال اگر ما نتوانیم آن کالا را در بازار بفروشیم یا باید به شرکت مرجوع کنیم یا اینکه آن را به زیر قیمت خرید بفروشیم یا اینکه آن را نزد خود نگهداریم.
مرجوع کردن کالا به شرکت تشریفات و هزینه فراوانی برای اعضا دارد. برای مثال ۱۰ درصد از مبلغ کالا در هر صورت برنمی‌گردد. سپس از مالیات دریافتی فقط ۶ درصدش برمی‌گردد و… همچنین برگشت کالا اگر از یک تاریخ مشخصی بگذرد، شرکت مرجوع نمی‌کند؛ همچنان که برخی کالاهای مشخص را به‌طور کلی مرجوع نمی‌کند؛ از طرفی مرجوع کردن کالا به معنای نخریدن کالا در آن ماه است؛ بنابراین در آن ماه هیچ پورسانتی (پاداشی) به من پرداخت نمی‌شود.
فروش نرفتن کالاها موجب می‌شود که کالاهای خریداری شده را به مناسبت‌های مختلف به دیگران هدیه دهم؛ زیرا مصرف شخصی خودمان محدود است. علاوه بر اینکه کالاها انصافاً به درد مصرف نمی‌خورد.
از طرفی هم میزان خرید خودم و هم مجموع خرید اعضای زیرمجموعه‌ام در حدی نبود که از پلن‌های اول و دوم و سوم درآمد چندانی حاصل شود؛ از طرفی پلن اول که درآمد محسوب نمی‌شد؛ زیرا در واقع شرکت کالا را به ما گران فروخته بود و بعد به نام تخفیف بخشی از پول ما را برگردانده بود.
بنابراین با احتساب پولی که در این مدت برای خرید کالا صرف کرده و نتوانستیم کالاهای کم ارزش و گران قیمت خریداری شده را بفروشیم در واقع نوعی مال باخته شدیم.