محتوای تبلیغی دهه محرم با موضوع: لقمه حرام مقدمه تکرار عاشورا
عوامل گوناگونی در به وجود آمدن حماسه و حادثه عاشورا دخیل بوده است که یکی از آنها به تصریح خود اباعبدالله الحسین در عصر عاشورا “اکل مال حرام” بوده است همانجا که فرمود: قال حسین بن علی (ع)إِنَّمَا أَدْعُوکُمْ إِلَى سَبِیلِ الرَّشَادِ فَمَنْ أَطَاعَنِی کَانَ مِنَ الْمُرْشَدِینَ وَ مَنْ عَصَانِی کَانَ مِنَ الْمُهْلَکِینَ وَ کُلُّکُمْ عَاصٍ لِأَمْرِی غَیْرُ مُسْتَمِعٍ قَوْلِی، فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ». امام حسین علیه السلام در روز عاشورا خطاب به دشمنان فرمودند :شما را به رستگاری هدایت میکنم و اگر بپذیرید رستگار می شوید و و اگر نشنوید، همهتان گناهکار خواهید بود. شمااز امر من سرپیچی کردید و سخنان مرا نشنیدید، زیرا شکمهایتان الآن پر از حرام است. (چون لقمه حرام خوردهاید ، چیزی نمیفهمید و هیچ عبادتی از شما اثر نمیکند و باعث نمیشود که به حرفای من گوش دهید). بحارالأنوار ۴۵)
برآنیم با بیان آثار و احکام مال حرام، خود و جامعه را از یکی از عوامل تکرار عاشوراها پاک گردانیم.
آثار لقمه و کسب حرام در آیات و روایات
ایجاد انگیزه
در روایات و آیات قرآن تاکید زیادی بر دوری از مال حرام شده است که چند نمونه را در ادامه عرض میکنیم:
*قال رسول الله: «مَنْ أَکَلَ لُقْمَهَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاهٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَهٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحا.
نکته: حتی یک لقمه مال حرام این تاثیر را دارد و لازم نیست تا شخص حتما حرام خوار باشد! یک دهه عزادار و توسل و دعا و انفاق در راه خدا و اباعبدالله الحسین ممکن است با مصرف یک لقمه حرام همه آنها را از بین ببرد.
*در حدیثی قدسی آمده است که خداوند متعال می فرماید: فَمِنْکَ الدُّعَاءُ وَ عَلَیَّ الْإِجَابَهُ فَلَا تَحْجُبْ عَنِّی دَعْوَهً إِلَّا دَعْوَهَ آکِلِ الحرام
نکته: حصر موجود در روایات نشانگر خصوصیت و تاثیر ویژه مال حرام در عدم استجابت دعا نسبت به دیگر موانع آن هست!
در دعا ها هم از خدا میخواهیم که لیاقت اینکه دعایمان در درگاه الهی شنیده شود را به ما بدهد (فاسمع دعای اذا دعاک)
متن و محتوا
اقسام مال حرام:
به دو دسته کلی تقسیم می شوند:
اول آنکه: ذات آن حرام است؛ مثل خوک و سگ و خون و امثال اینها.
سوم آنکه: به جهت نقص و خللی که در گرفتن و دادن مال صورت میگرد و برای آن، اقسام بسیار است؛ مثل اموالی که گرفته می شود به ظلم و عدوان و غصب و دزدی و خیانت در امانت و مکر و حیله و تلبیس و رشوه و کم فروشی و ربا و غیر اینها، از آنچه در کتب فقه آمده است و در خصوص هر یک ذمّ شدید رسیده است.
هم اکنون درباره آثار مال حرام و به خصوص ربا میخواهیم صحبت کنیم:
مال حرام آثار زیادی بر زندگی دنیایی و اخروی ما و همچنین آثار جسمی و روحی فراوانی دارد که به بخشی از آن اشاره می کنیم:
۱-نماز بی ارزش و دعایی که شنیده نمی شود
روایاتی در مورد این اثر در بخش اول گذشت در روایت دیگری هم وارد شده است که:
شخصی به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شد. به آن حضرت عرض کرد که دوست دارم دعایم مستجاب شود؛ چه کنم؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: طَهِّرْ مَأْکَلَکَ وَ لَا تُدْخِلْ بَطْنَکَ الْحَرَامَ؛ لقمهات را پاک کن [تا مبادا به حرامی آلوده باشد] و مراقب باش هیچ نوع حرامی را مصرف نکنی.
۲-سنگدلی، اثر حرام خوری
فرمود: وَیلَکُم مَا عَلَیکُم أن تَنصِتُوا إلَیَّ فَتَسمَعُوا قَولِی؛ و فرمود: فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ
امام صادق علیه السلام فرمود: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قَاسٍ؛خداوند متعال دعایی را که از قلبی سخت و بی رحم برخاسته باشد اجابت نمی کند.(۴).
۳-لعنت فرشتگان
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: إِذَا وَقَعَتِ اللُّقْمَهُ مِنْ حَرَامٍ فِی جَوْفِ الْعَبْدِ لَعَنَهُ کُلُّ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ فِی الْأَرْضِ
۴-ساخت بنای عبادت روی ماسه های روان
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: الْعِبَادَهُ مَعَ أَکْلِ الْحَرَامِ کَالْبِنَاءِ عَلَى الرَّمْلِ؛
آیه صد و نُه سوره توبه که می فرماید «مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فی نارِ جَهَنَّمَ؛
۵-عبادتهایی که برای آن عذاب می نویسند
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مَنِ اکْتَسَبَ مَالًا حَرَاماً؛ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَدَقَهً وَ لَا عِتْقاً وَ لَا حَجّاً وَ لَا اعْتِمَاراً؛ وَ کَتَبَ اللَّهُ بِعَدَدِ أَجْزَاءِ ذَلِکَ أَوْزَاراً؛ وَ مَا بَقِیَ مِنْهُ بَعْدَ مَوْتِهِ کَانَ زَادَهُ إِلَى النَّارِ؛
نکته: در محرم هم خیلی ها ممکن است برای عزاداری اباعبدالله الحسین هزینه کنند اما اگر از راه حلال نباشد به گواه روایات نه تنها مقبول نمیشود بلکه مایه وزر و وبال برای صاحبش می گردد.
داستانی در مورد حق الناس یکی از مصادیق مال حرام
مرحوم صدرا از علماى اراک، هشتاد سال قبل، از دنیا رفت. پسر ایشان گفت: پس از یک هفته پدرم را در خواب دیدم و پرسیدم: حال شما چه طور است؟ گفت: خوب است، ولى براى آن که یک شاهى پول گل گاو زبان، به یِزْقِل یهودى ـ عطار سر کوچه ـ بدهکارم، سینه ام مى سوزد. به یزقل یهودى مراجعه کردم و گفتم: آیا پدرم به شما بدهکار است؟ گفت: دو هفته قبل یک شاهى از من گل گاو زبان خرید و پولش را نداد. بدهى پدر را دادم و این جریان را به کسى نگفتم. پس از چند روز یکى از دوستان به من مراجعه کرد و گفت: دیشب پدرت را در خواب دیدم گفت: به احمد بگو پول یزقل را دادى، سینه ام راحت شد.
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر کسی با مالی که از راه حرام بدست آورده است عازم حج شود هنگامی که لبیک می گوید جواب رد به او می دهند که لَا لَبَّیْکَ وَ لَا سَعْدَیْکَ
امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام فرمود:وَ لَا یَرِدُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مَنْ أَکَلَ مَالًا حَرَاماً لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ؛ وَ لَا یَشْرَبُ مِنْ حَوْضِهِ وَ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَهُ؛
نکته: در این ماه و اربعین و ایام دیگر خیلی ها به زیارت مشاهد شریفه از جمله نجف و کربلا به امید ثواب و بهره مندی از شفاعت حضرات معصومین مشرف می شوند اما اگر با مالی که از راه حرام و ربا به دست آمده باشد این کار را بکنند نه زیاراتشون مقبول می شودو نه از شفاعت حضرات معصومین بهره مند می شوند.
۶-حرام خور، دوست ما نیست
امیرالمومنین علیه السلام می فرمود: لَیْسَ بِوَلِیٍّ لِی مَنْ أَکَلَ مَالَ مُؤْمِنٍ حَرَاماً؛
نکته: شرکت در مراسمات عزاداری اهل بیت با حرام خواری سازگاری ندارد.
۷-ورود به بهشت ممنوع
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّهَ أَنْ یَدْخُلَهَا جَسَدٌ غُذِّیَ بِحَرَامٍ؛
گریز روضه
از آثار حرام خوری آنها بود که اینقدر سنگدل شده بودند که عهد و پیمان خود را با فرزند رسول خدا شکستند و همه سربازان مسلم بن عقیل یک به یک او را تنها گذاشتندتا جایی که تن بی سر او را از بالای دار العماره …
ایجاد انگیزه
همانطور که از مصرف مال حرام نهی شده و آثار متعددی برای آن گفته شده است که در شب گذشته به آن پرداختیم برای مصرف مال حلال نیز تاکیدات و آثاری گفته شده است که امشب به آن خواهیم پرداخت.
متن و محتوا
آثار استفاده از مال حلال:
* زمینهساز عمل صالح و نیک
قالالله الحکیم:« یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا»(مومنون آیه ۵۱)
ای فرستادگان! از غذاهای پاک بخورید و عمل صالح انجام دهید
از ترتیب دو جلمه «از غذاهای پاکیزه بخورید» و «عمل صالح انجام دهید» به دست میآید که غذای حلال زمینه را برای اعمال صالحه مهیا مینماید.
تقویت دینداری
امام صادق(ع) میفرمایند:« لا تَدَعْ طَلَبَ الِّرزْقِ مِنَ الحَلالِ، فَاِنَّهُ وَ عَوْنٌ لَکَ عَلی دینکَ ».(الحیاه، ج۴، ص۶۵۰)
طلب روزی حلال را فرونگذار، که روزی حلال، تو را در دینداری کمک میکند.
از این روایت به دست میآید، کسانی که در اعتقاداتشان سست شدهاند و در بسیاری از دستورات دینی سهلانگاری میکنند، این حالت ریشه در رزق و روزی آنان دارد، چنانچه اگر روزی، حلال بود انسان را بر فرامین الهی یاری مینمود.
نورانیت قلب
از جمله چیزهایی که قلب را نورانی میکند و چه بسا چشم بصیرت انسان را نیز باز مینماید استفاده از روزی حلال میباشد.
قال النبی(ص): « من اکل الحلال اربعین یوما نوَّرالله قلبه»(بحارالانوار، ج۵۳، ص۳۲۶)
هر کس چهل روز از مال حلال استفاده کند، خداوند قلب او را روشن میکند.
قال علی(ع): « ضیاء القلب من اکل الحلال»(نثر اللالی، ص۸۲)
روشنایی دل از خوردن حلال است.
* داستانی شگفت از اثر حلال خواری
مرحوم علامه طهرانی میگوید: دوستی داشتم از اهل شیراز به نام حاج «مومن» که به رحمت ایزدی واصل شده است، مرد بسیار روشندل , با ایمان و با تقوایی بود و با او عقد اخوت بسته بودم .
میگفت؛ مکرر خدمت حضرت حجتبن الحسنالعسکری(عج) رسیدهام و مطالب بسیاری را ازایشان نقل میکرد و از بعضی هم ابا مینمود.از جمله این که میگفت: یکی از ائمه جماعات شیراز روزی به من گفت؛ بیا با هم به زیارت حضرت علیبن موسیالرضا(ع) برویم، یک ماشین دربست اجاره کرد و برخی از تجار نیزدر معیت او بودند، حرکت نموده به شهر قم رسیدیم و در آنجا یکی دو شب برای زیارت حضرت معصومه(س) توقف کردیم و برای من حالات عجیبی پیدا میشد و ادراک بسیاری از حقایق را مینمودم، یک روز عصر در صحن مطهر آن حضرت به یک شخص بزرگی برخورد کردم و وعدههایی به من داد.
به تهران رسیدیم و سپس به طرف مشهد مقدس راه افتادیم از نیشابور که گذشتیم، دیدیم مردی عامی در حالیکه فقط یک خورجین داشت از کنار جاده به طرف مشهد میرود، اهل ماشین گفتند، این مرد را سوار کنیم ثواب دارد.
ماشین توقف کرده من و چند تن از دوستانم پیاده شدیم و از او خواهش کردیم سوار ماشین ما شود، قبول نمیکرد تا بالاخره پس از اصرار زیاد حاضر شد سوار شود، به شرط آنکه کنار من بنشیند و هر چه بگوید مخالفت نکنم.
سوار شد و کنار من نشست در تمام راه برای من صحبت میکرد و از وقایع بسیاری خبر میداد و آنچه را که در آینده تا زمان مرگم برایم پیش میآید گفت؛ من از اندرزهای او بسیار لذت میبردم و آشنایی با چنین شخصی را از موهبت پروردگار و ضیافت حضرت رضا(ع) دانستم، کمکم رسیدیم به قدمگاه به موضعی که شاگرد شوفر از مسافرین گنبدنما میگرفتند.
* رنگ و طعم غذای حلال و حرام
همه پیاده شدیم، موقع ظهر بود خواستم بروم و با رفقای شیرازی خود، مثل گذشته بر سر یک سفره ناهار بخورم گفت؛ آنجا مرو، بیا با هم غذا بخوریم، من خجالت کشیدم که پیش رفقای شیرازی نروم، زیرا پیوسته در کنارهم غذا میخوردیم، ولی چون ملزم شده بودم از حرفهای او سرپیچی نکنم، به ناچار با آن مرد موافقت کردم، گوشهای رفتیم و نشستیم از خرجین خود، سفرهای بیرون آورد، نان تازه در آن بود با کشمش سبز ، شروع به خوردن کردیم برایم آن نان و کشمش بسیار لذتبخش بود،پس از اینکه هر دو سیر شدیم گفت؛ حالا میخواهی به رفقای خود سربزنی و تفقدی کنی عیبی ندارد, من برخاستم و به سراغ آنها رفتم و دیدم کاسهای که مشترکاً از آن غذا میخورند، پر از خون است و دست و دهان آنها به خون آلوده شده و خود اصلا متوجه نیستند که چه میخورند، هیچ نگفتم چون مامور به سکوت در همه احوال بودم نزد آن مرد بازگشتم گفت؛ بنشین دیدی رفقایت چه میخورند؟
تو هم از شیراز تا اینجا غذایت از همین چیزها بوده، اما تا به حال نمیدانستی، غذای حرام و مشتبه چنین رنگ و طعمی دارد در مهمانسرا و آشپزخانههای بین راه غذا مخور، غذای بازار کراهت دارد.
درادامه گفت:حاج مومن وقت مرگ من رسیده، من از این تپه بالا میروم و آنجا می میرم، این دستمال بسته را بگیر،در آن پول است،صرف غسل و کفنم کن، و هر جا که آقا سید هاشم صلاح بداند (آقای سید هاشم همان امام جماعت شیرازی بود که در معیت او به مشهد آمده بودند) همانجا دفن کن. گفتم: ای وای! تو میخواهی بمیری! گفت: ساکت باش من میمیرم و این را به کسی نگو.
سپس رو به مرقد مطهر حضرت رضا(ع) ایستاد و سلام عرض کرد و بسیار گریه کرد و گفت: تا اینجا به پابوس آمدم، ولی سعادت بیش از این نبود که به کنار مرقد مطهرت مشرف شوم.
از تپه بالا رفت و من حیرتزده و مدهوش بودم، گویی زنجیر فکر و اختیار از کفم بیرون رفته بود، به دنبال او از تپه بالا رفتم دیدم به پشت خوابیده و پاهایش را رو به قبله دراز کرده و با لبخند جان داده است، گویی هزار سال است که مرده است.
از تپه پایین آمدم و به سرعت رفتم پیش آقای سید هاشم و سایر رفقا و داستان را گفتم، خیلی تاسف خوردند و مرا مواخذه کردند که چرا به ما نگفتی و از این اتفاقات مطلع ننمودی؟
گفتم: خودش دستور داده بود و اگر میدانستم که بعد از مردنش نیز راضی نیست، حالا هم نمیگفتم راننده ماشین و شاگرد حضرت آقا و سایر همراهان تاسف خوردند و همه با هم به بالای تپه آمدیم و جنازه او را پایین آورده و داخل ماشین قرار دادیم، و به سمت مشهد رهسپار شدیم.
حضرت آقا میفرمودند: حقاً این مرد یکی از اولیای خدا بود که خدا مشرب صحبتش را نصیب تو کرد و باید جنازهاش با احترام دفن شود.
وارد مشهد شدیم، حضرت آقا مستقیم به حضور یکی از علما رفت و این واقعه را توضیح داد، آن مرد عالم با جماعتی بسیار آمدند، جنازه را غسل داده و کفن نمودند و بر او نماز خواندند و در گوشهای از صحن مطهر دفن کردند و من مخارج را از دستمال میدادم، چون از دفن فارغ شدیم،پول دستمال نیز تمام شد، نه یک شاهی کم و نه یک شاهی زیاد، مجموع پول آن د ستمال دوازده تومان بود.»
(معادشناسی، ج۱،ص۱۰۰تا ۱۰۴)
کسب روزی حلال بسان یک مجاهد
پیامبر مکرم اسلام(ص) می فرمایند
قال النبی(ص) « الشَّاخِصُ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ الْحَلَالِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه » (بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۷)
کسی که به خاطر خداوند در جستجوی روزی حلال از مکانی به مکان دیگر مسافرت میکند مانند رزمندهای است که در راه خدا جهاد میکند.
راز استجابت دعا
مردی خدمت پیامبر(ص) آمد و عرض کرد دوست دارم دعایم مستجاب شود،حضرت فرمودند:« طَهّرْ مَأکَلَکَ وَ لا تُدْخِلْ بَطْنَکَ الْحَرَامَ »(وسایل الشیعه، ج۱۴، باب ۴۶۷)
غذای خود را پاک کن و از هر گونه غذای حرام بپرهیز
توفیق کارهای بزرگ
قال الصادق(ع):«ان قریشا فی الجاهلیه هدموا البیت فلما ارادوا بناءَهُ حیل بینهم و بینه و القی فی روعهم الرعب حتی قال قائل منهم لیاتی کل رجل منکم باطیب ماله و لا تاتوا بمال اکتسبتموه من قطیعه رحم او حرام، ففعلوا فخلی بینهم و بین بنائه فنبوه»(الفروع من الکافی، ج۴، ص۲۱۷)
حضرت امام صادق(ع) می فرمایند
به راستی در زمان جاهلیت طایفه قریش برای بازسازی، خانه کعبه را خراب نمودند، ولی وقتی خواستند آنرا بسازند حالتی پیدا کردند که از انجام آن احساس ناتوانی نمودند، یکی از آنان پیشنهاد کرد که برای ساختن خانه کعبه باید هر کس از پاکیزهترین مالش انتخاب کرده بیاورد و از اموری که با رسیدگی نکردن به ارحام و بستگان و یا از حرام به دست آمده است اجتناب شود، پس این کار را کردند و به ساختن کعبه موفق شدند.
* عارفی روشن ضمیر حاصل حلال خواری
درباره عبدالله مبارک چنین گفتهاند که پدرش باغبان بود روزی صاحب باغ آمد و به مبارک گفت: فوری مقداری انار شیرین بیاور تا بخوریم.
مبارک چند عدد انار آورد و صاحب باغ چشید و گفت: ترش است برو انار شیرین بیاور، چند مرتبه مبارک انار اورد و صاحب باغ بعد از چشیدن میگفت: ترش است برو انار شیرین بیاور.
بالاخره صاحب باغ ناراحت شد و رو به مبارک کرد و گفت؛ تو هنوز بعد از مدتی که در این باغ هستی درخت انار ترش را از شیرین تمیز نمیدهی؟
مبارک در جواب گفت: درست است که مدتی است، من در این باغ هستم، اما هنوز از انار این باغ نخوردهام که بدانم کدام درخت انارش ترش و کدام شیرین است، چون شما فقط نگهبانی و آبیاری باغ را به عهده من واگذار کردهاید و از شما اجازه نگرفتم که از میوههای باغ استفاده کنم.
صاحب باغ تعجب کرد، به همین سبب او را امتحان نمود و فهمید که مبارک راست میگوید از آن پس به او علاقمند شد و دخترش را به ازدواج او درآورد، خداوند هم بر اثر پاکی و صداقت او از این ازدواج فرزندی به او عطا میکند به نام عبدالله که هنوز نامش بر سر زبانها است و این طفل از عارفان معروف میشود و به جایی میرسد که در احوالات او میگویند؛ شخصی به او گفت:«خواب دیدم یک سال از عمر تو بیشتر نمانده است» عبدالله در جوابش گفت:«روزگار دراز پیش ما نهادی، یک سال دیگر ما را اندوه هجران مییابد کشید و تلخی فراق میباید چشید.»(مفاسد مال و لقمه حرام ص۳۴)
* استغفار فرشته ها برای حلال خواران
قال رسولالله(ص) «من مَنْ أَکَلَ الْحَلَالَ قَامَ عَلَى رَأْسِهِ مَلَکٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ حَتَّى یَفْرُغَ مِنْ أَکْلِهِ »(بحار، ج۳، ص۳۱۴)
رسول خدا(ص) میفرمایند:«کسی که از مال حلال میخورد فرشتهای بالاسر او میایستد و برای او استغفار میکند تا وقتی که فارغ از خوردن شود
گریز روضه
از آثار حرام خوری آنها بود که اینقدر سنگدل شده بودند که فرزند رسول خدا و ناموس خدا را در بیابانی سکونت دادند …
ایجاد انگیزه
در شب گذشته به ضرورت دوری از مال حرام و آثار آن در روایات و آیات قرآن پرداختیم و در مقابل امشب در مورد ضرورت کسب حلال و آثار آن خواهیم پرداخت.
برخی به دنبال کسب و کار رفتن و بالا بردن سطح مالی زندگی را برابر با دنیا طلبی و مذموم می دانند و کسی که به دنبال سود کردن در معاملات و سختی کشیدن در راه به دست آوردن سود بیشتر است را مذمت می کنند همانطور که شخصی خدمت آقا امام صادق رسید و همین اشکال را مطرح کرد:
محمد بن منکدر میگوید: «روزی هوا بسیار گرم بود و من به یکی از نواحی مدینه رفتم. در راه محمد بن علی (امام باقر) علیهالسلام را دیدم که مشغول کار کردن بود. پیش خود گفتم باید بروم و وی را نصیحت کنم که چرا با چنین حالی در پی دنیاست. نزدیکش رفتم و سلام کردم. با حالتی خسته و عرق ریزان جواب سلام مرا داد. گفتم: خدا خیرت دهد. در چنین ساعتی و در چنین حالی در پی تحصیل دنیا هستی؟ اگر با این حال مرگت فرا رسد چه میکنی؟ آن حضرت فرمود: اگر در چنین حالی مرگم فرا رسد، در حال انجام طاعتی از طاعات خدای عزوجل از دنیا رفته ام؛ طاعتی که با آن خودم و خانوادهام را از محتاج شدن به تو و مردم باز میدارم. گفتم: راست گفتی، خدایت رحمت کند. خواستم تو را نصیحت کنم اما شما مرا نصیحت کردی»
متن و محتوا
آیات و روایات
در آیات و روایات ما تاکیدات و تشویقات زیادی نسبت به تلاش برای کسب روزی حلال شده است به عنوان نمونه:
- طَلَبُ الْکَسْبِ فَرِیضَهٌ بَعْدَ الْفَرِیضَهِ (بحار، ج: ۱۱۰ ص:۱۷) به دنبال روزی حلال بودن مانند نماز از واجبات است.
- لَیس الجهادُ اَن یَضرِبَ بِسَیفِه فی سَبیلِ الله؛ اِنَّما الجهادُ مَن عَالَ والِدَیهِ و عَالَ ولَدهُ، فَهُوَ فِی جهادٍ؛ وَ مَن عَال نَفسهُ یکفها عَن الناسِ فَهُو فی جهادٍ (نهجالفصاحه، ص: ۶۵۷) جهاد فقط آن نیست که کسی در راه خدا شمشیر زند؛ بلکه سرپرستی، آن فرد، از پدر و مادر و فرزندانش نیز جهاد است، پس چنین کسی در حال جهاد است؛ و نیز آن کس که خود را تأمین میسازد تا از مردم بی نیاز باشد، او هم در حال جهاد است.
- قال رسول الله: هر کس بکوشد تا خود را عزیز و از مردم بینیاز کند، همرتبه شهید است.
- مردی به حضور امام صادق علیهالسلام آمد و گفت: ای پسر رسول الله! من نمیتوانم با دستم کار کنم شاید دستش عیبی داشته که فاقد قدرت کار بوده است ـ وسرمایهای هم ندارم که تجارت کنم و نیازمند هستم. آن حضرت (دید که سر و گردن وی سالم است) فرمود: کار کن و کالا را با سر خود حمل کن و از مردم بینیاز باش.
- إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَیُحِبُّ الِاغْتِرَابَ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ (من لایحزه الفقیه، ج:۳ ص: ۱۵۶) همانا خدای تبارک و تعالی تحمل غربت در جست و جوی روزی را دوست میدارد.
- قال رسول الله: ما اَکَلَ العَبدُ طعاماً اَحَبُّ اِلی اللَّهِ تَعالی مِن کَدِّ یَدِهِ و مَن باتَ کالّاً مِن عَمَلِهِ بات مغفوراً لَهُ هیچ غذایی نزد خداوند محبوبتر از غذایی که بنده از دسترنج خود میخورد نیست و هرکس به خاطر خستگی حاصل از کار به خواب رود آمرزیده میشود.
- قال رسول الله: مَن أَکلَ مِن کَدِّ یَدهِ مَرَّ علی الصِّراطِ کَالبَرقِ الخاطِفهر کسی از دسترنج خود استفاده کند از پل صراط همانند برق خیرهکننده میگذرد.
- مَنْ أَکَلَ مِنْ کَدِّ یَدِهِ حَلَالًا فُتِحَ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّهِ یَدْخُلُ مِنْ أَیِّهَا شَاء کسی که از دسترنج خود تغذیه کند، از هر دری که بخواهد وارد بهشت میشود.
- مردی از امام علی علیهالسلام خواست که برای وی از خداوند روزیِ در عین رفاه را طلب کند. امام فرمود: برایت دعا نمیکنم؛ همان گونه که خداوند فرمان داده، در پی روزی برآ. و فرمود: مسلمان را سزاوار نیست که روزی بخواهد، مگر آن که گرمای آفتاب بر وی بتابد.
- دشمنی خداوند با فرد بیکار: امام صادق دربارهی خواب زیاد و بیکاری میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ یُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ الْفَارِغَ». خداوند متعال زیادی خواب و بیکار بودن را دشمن میدارد.
داستان کربلایی کاظم:
و در روستا مشغول کار کشاورزی بود، در آن سال یک روحانی جهت تبلیغ و بیان احکام حلال و حرام به روستا آمده بود و در منبر و سخنرانی خود از خمس و زکات، مسائلی را گفت و توضیح داد که کسانی که گندم و جو و… آنها به حد نصاب برسد و زکات و حق فقرا را ندهند، مالشان مخلوط به حرام میشود و اگر با عین پول آن گندمهای زکات نداده، خانه یا لباس تهیه کنند، با آن لباس و در آن خانه نمازشان باطل است، مسلمان واقعی باید به احکام الهی و حلال و حرام توجه کند و اهمیت دهد و زکات مالش را بدهد.
(کربلایی) کاظم چون میدانست، صاحب زمینی که در آن کار میکند، مقید به پرداخت زکات و حق فقرا نیست، به این فکر فرو رفت که پس مال او مخلوط به حرام و زندگی او با پول حرام مخلوط یا شبههناک است. این مسئله را با صاحب زمین، در میان گذاشت و از او خواست تا او زکات مالش را پرداخت کند ولی او زیر بار نرفت.
از این رو کاظم تصمیم گرفت از آن روستا هجرت کرده و درجای دیگر مشغول کار شود که اجرت او حلال و پاک باشد. چند سالی خارج از آن روستا به فعالیت پرداخت تا این که از او خواستند به روستای خود برگردد.
به روستا برگشت و زمینی با مقداری گندم در اختیارش گذاشتند تا خودش مستقل کشاورزی کند، او همان سال اول نصف آن گندم را به فقرا داد و نصف دیگر را در زمین کاشت و خدا به زراعت او برکت داد، به حدی که بیش از معمول برداشت کرد و از همان سال بنا گذاشت که نیمی از برداشت خود را به فقرا بدهد و (با اینکه مقدار زکات یک دهم و یا یک بیستم است) هر ساله نصف محصول خود را به فقرا و مستمندان میداد.
یک سال هنگام برداشت محصول، پس از چند روز که خرمنش را کوبیده بود که مشغول باد دادن خرمن شد تا کاه آن جدا شود.
نزدیک ظهر شد، باد متوقف و هوا گرم شد و نتوانست به کار خود ادامه دهد، مجبور شد به خانه برگردد. در راه یکی از فقرای روستا به او میرسد و میگوید: امسال از محصولت چیزی به ما ندادی و ما را فراموش کردی! کاظم به او میگوید: خیر! فراموش نکردم ولی هنوز نتوانستم محصولم را جمع کنم. او خوشحال میشود و به طرف ده میرود اما کاظم دلش آرام نمیگیرد و به مزرعه برگشته، مقداری گندم با زحمت زیاد جمع آوری میکند تا برای آن فقیر ببرد.
قدری علوفه برای گوسفندانش میچیند و گندمها و علفها را بر دوش میگذارد و روانه دهکده میشود. به باغ امامزاده مشهور به هفتاد و دو تن که محل دفن چند امامزاده است، میرسد. برای استراحت روی سکویی کنار درِ باغ امامزاده مینشیند و گندم و علوفه را گوشهای میگذارد و به فکر فرو میرود.
چند لحظه بعد دو جوان بسیار زیبا و جذاب را میبیند که به طرف او میآیند و وقتی به او میرسند، میگویند: کاظم! بیا برویم در این امامزاده فاتحهای بخوانیم!کاظم میگوید: میخواهم به منزل بروم و این علوفه را به منزل برسانم.
آنها میگویند: خیلی خوب، حالا بیا تا با هم فاتحهای بخوانیم.
آنها از جلو و کاظم دنبال آنها به سوی امامزاده روانه میشوند، ابتدا به امامزاده نزدیکتر میشوند و فاتحهای میخوانند و آنگاه به امامزاده بعدی میروند و داخل میشوند. آن دو نفر مشغول خواندن ذکرهایی میشوند که کاظم نمیفهمد، ناگهان کاظم متوجه میشود که در اطراف سقف امامزاده کلمات روشنی نوشته شده است و یکی از آن دو به او میگوید: چرا چیزی نمیخوانی؟ او جواب میدهد: من سواد ندارم، آن جوان میگوید: باید بخوانی، آنگاه دست به سینه کاظم میگذارد و فشار میدهد و میگوید: حالا بخوان. کاظم میگوید: چه بخوانم؟ آن آقا آیهای را میخواند و میگوید: اینطور بخوان!
کاظم آیه را میخواند تا تمام میشود . بعد برمیگردد که به آن آقا حرفی بزند یا چیزی بپرسد که میبیند کسی همراهش نیست و خودش تنها در حرم ایستاده و ناگهان دچار حال خاصی میشود و بیهوش روی زمین میافتد. هنگامی که به هوش میآید، احساس خستگی شدید میکند و به این فکر فرو میرود، که اینجا کجاست و او در این جا چه میکند؟
آنگاه از امامزاده بیرون میآید و بار علوفه و گندم را برمیدارد و روانه دهکده میشود ولی در میان راه متوجه میشود که چیزهایی را میخواند و سپس داستان آن دو جوان را به خاطر میآورد و خود را حافظ تمام قرآن مییابد.
انگیزهی فعالیتهای اقتصادی در اسلام
از منظر اسلام فعالیتهای اقتصادی زمینهساز کمالات و فضائل انسانی است و اگر فردی با این انگیزه به عرصهی اقتصاد وارد شود، افزون بر منافع مادی و ظاهری، به بهرههای معنوی نیز نائل خواهد شد. عبدالله بن ابییعفور میگوید: در محضر امام صادق بودم که مردی از وی پرسید: به خدا سوگند! ما به دنبال دنیا میرویم و دوست داریم آن را به دست آوریم. امام فرمود: تو میخواهی با دنیاطلبی و کسب درآمد چه کنی؟ او گفت: میخواهم نیازهایم را برطرف کنم، به خانوادهام رسیدگی نمایم، صدقه و احسان بدهم و حج و عمره گزارم. امام صادق فرمود: اینکه دنیاطلبی نیست؛ این به دنبال آخرت و ثوابهای الهی رفتن است.
کسب درآمد و به دنبال منافع مادی رفتن، باید با انگیزههای الهی بوده و آن را وسیلهای برای رسیدن به مقاصد الهی قرار بگیرد وگرنه دنیاطلبی امری زشت و ناپسند است. برخی افراد به دنبال جمع ثروت و ذخایر دنیوی هستند و هیچ انگیزهی خیر و معنوی را مدنظر ندارند. گاهی اینگونه افراد چنان حریص به جمعآوری مال دنیا هستند که حتی سلامتی خانواده و تمام هستی خود را در راه ثروتاندوزی از دست میدهند. امام صادق به چنین کسانی هشدار داده، میفرماید: «لَیسَ فِیمَا أَصْلَحَ الْبَدَنَ إِسْرَافٌ … إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِیمَا أَفْسَدَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَن» در آنچه که بدن را اصلاح میکند اسراف نیست؛ … اسراف در جایی است که مال انسان از بین برود و به جانش نیز لطمه بخورد.
از منظر امام صادق بین کسی که از دنیا بهعنوان وسیلهای برای کسب آخرت بهره میگیرد و بین کسی که دنیاپرستی و جمع مال را پیشه خود نموده است، تفاوت واضح وجود دارد. به این جهت آن حضرت، از سویی دلبستگان به مال دنیا و دنیاپرستان ظاهربین را لعن میکند و میفرماید: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ عَبَدَ الدِّینَارَ وَ الدِّرْهَمَ». مورد لعن خداست کسی که بنده دینار و درهم باشد و از سوی دیگر به دوستدارانش توصیه میکند: «لَا تَدَعْ طَلَبَ الرِّزْقِ مِنْ حِلِّهِ فَإِنَّهُ عَوْنٌ لَکَ عَلَى دِینِک». طلب روزی از [راههای] حلال را هرگز رها نکن؛ چراکه مال حلال یاور تو در دینت خواهد بود.
روضه
از آثار حرام خوری آنها بود که اینقدر سنگدل شده بودند که به راحتی به یک دختر سه ساله سیلی زدند و گوشواره از گوشش کشیدند و….
ایجاد انگیزه
امام صادق می فرماید: «هنگامی که آیه «من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب » ; «هر کس تقوای الهی پیشه کند (خداوند) راه خروج از مشکلات را برایش قرار می دهد و از جایی که گمان نمی برد روزی اش می دهد .» نازل شد، تنی چند از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله از کسب و کار دست کشیده و درها را به روی خود بسته، مشغول عبادت شدند تا خداوند متعال روزی آنان را از طریق عبادت برساند . هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله خبردار شد، آنان را احضار نمود و فرمود: شما به چه انگیزه ای از کسب و کار دست کشیده و از جامعه فاصله گرفته و به عبادت پرداخته اید؟! گفتند: یا رسول الله! خداوند روزی ما را تکفل کرده و ما هم به عبادت او روی آورده ایم! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «انه من فعل ذلک لم یستجب له، علیکم بالطلب; هر کس چنین کند دعای او پذیرفته نخواهد شد، بر شما باد به کسب [روزی و درآمد] .» [۱]
متن و محتوا
یکی از اعتقاداتی که انسان باید داشته باشد اعتقاد به توحید افعالی است یعنی لا موثر فی الوجود الا الله به بیان دیگر هر کاری که انسان انجام می دهد مبدأ آن خداوند متعال است که یکی از موارد آن در رزق و روزی است روایت آقا رسول الله در این زمینه بسیار گویاست:
قالَ رَسُولُ اللهِ؛ الَناّسُ علی خَمسَهِ مَراتِبَ ،
مِنهُم مَن یَری اَنَّ الرِّزقَ مِنَ الکَسبِ لا مِنَ اللهِ فَهُوَ کافِرٌ
وَ مِنهُم مَن یَری اَنَّ الرِزقَ مِنَ اللهِ وَ مِنَ الکَسبَ فَهوَ مُشرِکٌ
وَ مِنهُم مَن یَری اَنَّ الرِّزقَ مِنَ اللهِ وَ یَری الکَسبَ سَبَباً فَلا یَدری یُعطِیهِ اَم لا فَهُوَ مُنافِقٌ شاکٌّ
وَ مِنهُم مَن یَری اَنَّ الرِّزقَ مِنَ اللهِ واَنَّ الکَسبَ سَبَبٌ فَلا یُوءَدّی حَقَّهُ وَ یَعصِی اللهَ مِن اَجلِ الکَسبِ فَهُوَ فاسِقٌ
وَ مِنهُم مَن یَری اَنَّ الرِّزقَ مِنَ اللهِ وَ یَری الکَسبِ سَبَباً وَ یُوءَدّی حَقَّهُ وَ لا یَعصِی اللهَ لِاَجَلِ الکَسبِ فَهوَ مُومِنٌ مُخَلَّصٌ طُعمُهُ.
مردم بر ۵ مرتبه هستند:
- گروهی که روزی خودشان را از تلاش و کسب و کار خودشان می بینند نه از سوی خداوند این افراد کافر هستند!
- گروهی که روزی خودشان را از تلاش و کسب و کار خودشان و همچنین از سوی خداوند می بیند این افراد مشرک
حضرت آدم%
امام باقر% به نقل از رسول خدا$ فرمودند: خداوند زمانی که حضرت آدم% را روی زمین فرود آورد، دستور داد تا با دست خودش کِشتوکار کند و از دسترنج خویش بخورد، حال که بهشت و نعمت آن را پشت سر نهاده است.[۲]
حضرت ادریس%
امام صادق% فرمودند: هیچ کاری نزد خداوند محبوبتر از زراعت نیست و خداوند پیامبری را مبعوث نکرد، مگر اینکه به زراعت میپرداخت. جز حضرت ادریس% که حرفهی او خیاطی بود.[۳]
حضرت داود%
در روایتی از امیرمؤمنان علی% نقل شده است که فرمودند: در وجود رسول خدا$ اسوه نیکویی برای توست؛ تا اینکه میفرمود: و اگر خواستی بهعنوان سومین اسوه، به داودِ نبی تأسی کن، او زنبیلهای دستباف از لیف خرما میساخت و با بهای آن نان جو میخرید و مصرف میکرد[۴] و نیز میفرمود: خداوند به حضرت داود% چنین وحی فرمود: اگر از بیتالمال نمیخوردی و به دست خویش کار میکردی، بندهای شایسته بودی. داود% چهل بامداد گریست و خداوند به آهن وحی فرمود: برای بندهام داود نرم شو. پس خداوند آهن را برای وی نرم کرد و او هرروز زرهی میساخت و به هزار درهم میفروخت. او سیصد و شصت زره ساخت و به سیصد و شصت درهم فروخت و از بیتالمال بینیاز گشت.[۵]
رسول خدا$
اسباط بن سالم نقل میکند: روزی به خدمت امام صادق% شرفیاب شدم. آن حضرت پرسید: عمر بن مسلم چه میکند؟ عرض کردم: حالش خوب است، اما دیگر تجارت نمیکند. امام% فرمود: ترک تجارت کار شیطان است – این جمله را سه بار تکرار فرمود.- آنگاه ادامه داد: رسول خدا$ با کاروانی که از شام میآمد، معامله میکرد و با بخشی از درآمد آن معامله، قرضهای خود را ادا میکرد و بخشی دیگر را در میان نیازمندان فامیل تقسیم مینمود. امام در ادامه فرمود: خداوند در مورد تاجران خداجو و باتقوا میفرماید: ]رجالٌ لا تلهیهم تِجاره ولا بَیعٌ عَن ذِکرِ الله[(نور: ۳۷) «مردانی که دادوستد و معامله، آنان را از یاد خدا غافل نمیکند». امام فرمود: آنان جماعتی بودند که تجارت میکردند و چون وقت نماز میشد، مشغول نماز میشدند و این بهتر است از کسی که تجارت نکند و در وقت خود نماز را بخواند.[۶]
در کتب اهل سنت نیز آمده است که رسول خدا$ چوپانی نیز کرده است. نقل میکنند که آن حضرت فرمود: موسی% در حالی به پیامبری برانگیخته شد که چوپانی میکرد و داود% هم در حالی به پیامبری برانگیخته شد که چوپانی میکرد و من نیز در حالی برانگیخته شدم که در [منطقهی] اجیاد برای طایفهام چوپانی میکردم.[۷]
امام علی%
امیرمؤمنان% تا آخرین لحظات عمر شریفشان مشغول کار و تلاش بودند حتی زمانی که امر خلافت را در دست داشتند از کار دست نکشیدند. چنانچه صاحب ارشاد القلوب نقل میکند: امیرمؤمنان با دست خود کار میکرد و در راه خدا جهاد میکرد و در ایام حیات رسول خدا$ و زمامداریش رزمندهی در راه خدا بود و روی زمینهای خود نیز کار میکرد تا اینکه به فیض شهادت رسید. از حاصل دسترنج خود هزار نفر عبد آزاد کرد.[۸]
امام صادق% تلاش حضرت را اینگونه توصیف میفرماید: امیرمؤمنان% بیل میزد و زمین را برای کشت آماده میکرد و پیامبر خدا$ هستهی خرما را با دهان خویش میمکید و آن را میکاشت و همان هنگام خرما بُن شکوفه برمیآورد.[۹]
امیرمؤمنان کار و تلاش را فقط برای حل مشکلات مالی نمیدانستند بلکه در مواقعی هم که نیاز مالی نداشتند، دست از کار نمیکشیدند؛ امیرمؤمنان% در گرمای سخت نیمروز، پی حاجتی میرفت که از آن بینیاز بود و میخواست که خداوند او را ببیند که خودش را در طلب حلال به زحمت میافکند.[۱۰]
امام سجاد%
در مورد کار کردن امام سجاد%، از امام صادق% چنین نقل شده است: «[روزی] جدم امام سجاد% صبح از منزل برای طلب روزی خارج میشد، شخصی پرسید: کجا تشریف میبرید؟ امام فرمود: میروم تا به خانوادهام صدقه دهم، آن شخص با تعجب پرسید: صدقه به خانواده؟! امام فرمود: هرکس دنبال کسب حلال برود و برای طلب مال و رزق حلال برای عیال و خانواده خود حرکت کند، مصداق صدقه از جانب خدای سبحان است».[۱۱]
امام باقر%
محمد بن منکدر میگوید: «روزی هوا بسیار گرم بود و من به یکی از نواحی مدینه رفتم در راه محمد بن علی (امام باقر%) را دیدم که مشغول کار کردن بود. پیش خود گفتم: باید بروم و او را نصیحتکنم که چرا با چنین حالی در پی دنیاست. نزدیکش رفتم و سلام کردم. باحالتی خسته و عرقریزان جواب سلام مرا داد. گفتم: خدا خیرت دهد. در چنین ساعتی و در چنین حالی در پی تحصیل دنیا هستی؟! اگر بااینحال مرگت فرارسد چه میکنی؟ ایشان فرمود: اگر در چنین حالی مرگم فرارسد، در حال انجام طاعتی از طاعات خداوند۴ از دنیا رفتهام؛ طاعتی که با آن خودم و خانوادهام را از محتاج شدن به تو و مردم بازمیدارم. گفتم: راست گفتی، خدایت رحمت کند. خواستم تو را نصیحت کنم اما شما مرا نصیحت کردی».[۱۲]
امام صادق%
ابوعمرو شیبانی میگوید: روزی امام صادق% را مشاهده کردم که در یکی از باغهای خود، لباس کار پوشیده و بیل به دست گرفته و مشغول فعالیت است. آن حضرت چنان با جانودل کار میکرد که بدن مبارکش خیس عرق بود. پیش رفتم و عرض کردم: فدایت شوم، اجازه بفرمایید من بهجای شما بیل بزنم و این کار سخت را انجام دهم. امام از پذیرش پیشنهاد من امتناع کرده و فرمود: «إِنِّی أُحِبُّ أَنْ یتَأَذَّى الرَّجُلُ بِحَرِّ الشَّمْسِ فِی طَلَبِ الْمَعِیشَهِ».[۱۳] دوست دارم انسان برای به دست آوردن درآمد حلال در مقابل آفتاب آزرده شود. نیز فرمودند: «با این که میدانم کسی هست که روزی مرا در حد کفاف میرساند، اما در ضیاع (زمین زراعی) خود آنقدر کار میکنم تا عرق از بدنم سرازیر شود تا خداوند بداند که من در طلب روزی حلال هستم».[۱۴]
امام کاظم%
امام کاظم% نیز همانند اجدادش خود را در جهت کسب روزی حلال، به رنج و مشقت وامیداشت. علی بن ابیحمزه از پدرش نقل میکند که امام کاظم% را دیدم که در زمینی کار میکرد و گامهایش در عرق خیس شده بود. به آن حضرت عرض کردم: فدایت شوم! مردان [پیشکار و کارگران] کجایند؟! امام فرمود: ای علی! آنکس که از من و پدرم بهتر بود، در زمین خویش و با دست خود کار میکرد. به ایشان عرض کردم: او که بود؟ فرمود: پیامبر خدا$ و امیرمؤمنان% و همه پدران من با دست خود کار میکردند و این کردار پیامبران و رسولان و جانشینان ایشان و شایستگان است.[۱۵]
رعایت حلال و حرام در سیره شهدا
توجه شهید برونسی به رعایت حلال و حرام از همان دوران جوانی و زمانی که او در روستا زندگی میکرد آغاز شده بود. زمانی که موضوع تقسیمات ارضی پیش آمد و زمینها را بین کشاورزان تقسیم کردند. با اینکه بسیاری از مردم خوشحال بودند اما عبدالحسین نگران بود مبادا در این کار حلال و حرام اختلاط شود و پدرش نانی شبههدار بر سر سفره بیاورد.
این تقید اوستا عبدالحسین به رعایت حلال و حرام ادامه داشت تا اینکه از روستا راهی مشهد میشود. ابتدا برای زیارت میرود اما بعد از مدتی همسر و فرزندان خردسال خود را نیز به مشهد میآورد.
عبدالحسین برونسی ابتدا برای کار به یک سبزیفروشی در مشهد میرود اما بعد از مدتی متوجه میشود که صاحب سبزیفروشی در کاسبیاش حلال و حرام را رعایت نمیکند و عمداً به سبزیها آب میزند تا سنگین شوند.
عبدالحسین متوجه این موضوع میشود و به صاحب سبزیفروشی تذکر میدهد اما او قبول نمیکند.
عبدالحسین آدمی نبود که بتواند این حرامخواریها را تحمل کند با خودش فکر میکند اگر ادامه بدهد او هم در گناه صاحب سبزیفروشی شریک است برای همین این کار را رها میکند.
او سپس در یک لبنیاتی مشغول به کار میشود مزد روزانهاش در لبنیاتی دو برابر سبزیفروشی است اما عبدالحسین مراقب است که خدای ناکرده این پول حرام نباشد برای همین خیلی حواسش جمع است.
یک روز متوجه میشود صاحب لبنیاتی در شیرها آب مخلوط میکند و ترازو را نیز سبکتر میگیرد برای همین حسابی عصبانی میشود و به صاحب لبنیاتی اعتراض میکند که این کار شما کمفروشی و حرام است.
صاحب لبنیاتی به او میگوید: اینجا شهر است و اگر میخواهی پیشرفت کنی باید این کارها را بکنی وگرنه نمیتوانی به جایی برسی. عبدالحسین اما از این حرف بسیار ناراحت میشود و از لبنیاتی نیز میآید بیرون.
وقتی به منزل میرسد موضوع را با همسرش در میان میگذارد و میگوید صاحب لبنیاتی حلال و حرام را رعایت نمیکرد. وقتی به او تذکر دادم هم قبول نکرد و اگر به این کار ادامه بدهم، من هم در گناه او شریک هستم.
یکی، دو روزی میگذرد و عبدالحسین باید برای تأمین معیشت زندگیاش کاری بکند، اما مانده است که چه کاری باید انجام دهد تا حرام نباشد و صددرصد پولش حلال باشد، تا اینکه تصمیم میگیرد برود سر گذر شاید کسی او را برای کارگری ببرد. همین کار را میکند و میرود سر گذر و بعد به عنوان یک کارگر ساده با یک بنا همراه میشود.
مدتی که میگذرد عبدالحسین دیگر برای خودش میشود یک اوستا بنا و از آن روز به بعد همه او را با نام اوستا عبدالحسین میشناسند؛ اوستای درستکاری که انجام دادن کار به نحو احسن و دریافت دستمزد حلال از هر چیزی برایش مهمتر است.
روضه
یقینا یکی از مولفه هایی که باعث شد حر، حر شود لقمه حلال بود که در آن دقایق آخر دستش را گرفت…
[۱] تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۳۲۳ .
[۲]. مستدرک الوسائل، ج: ۱۳، ص: ۲۴.
[۳]. همان.
[۴]. همان، ص: ۲۳.
[۵]. الکافی، ج: ۵، ص: ۷۴.
[۶]. وسائلالشیعه، ج: ۱۷، ص: ۱۶.
[۷]. کنز العمال، ج: ۱۱، ص: ۵۰۹.
[۸]. مستدرک الوسائل، ج: ۱۳، ص: ۲۵.
[۹]. الکافی، ج: ۵، ص: ۹۲.
[۱۰]. من لایحضره الفقیه، ج: ۳، ص: ۱۶۳.
[۱۱]. وسائل الشیعه، ج: ۱۲، ص: ۴۳.
[۱۲]. وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۹.
[۱۳]. همان، ۳۹.
[۱۴]. الکافی، ج: ۹، ص: ۵۳۸.
[۱۵]. همان، ج: ۵، صص: ۷۶،۷۵.
ایجاد انگیزه
آقا سید مهدی کشفی که از یاران مخصوص میرزا جواد آقا ملکی تبریزی بود نقل کرد شبی توی خانه خوابیده بودم ، دیدم که صدای ناله ی سوزناکی از حیاط می آید. از بس شدید و سوزناک بود ، هراسان ازخواب برخاستم که چه خبر است؟
رفتم در را باز کردم، دیدم در این حیاط ما که به این کوچکی است ، یک کاروانسرای بزرگی است و دور تا دورش حجره می باشد .و صدا از یک حجره می آید . دویدم پشت حجره هرکار کردم در باز نشد. از شکاف درب نگاه کردم ببینم چه خبر است دیدم یکی از رفقای ما که اهل بازار تهران است افتاده و به اندازه نصف کمر انسان، سنگ آسیاب روی او چیده اند و یک شخص بد هیبت از آن بالا ، توی حلقوم دهان او چیزهایی میریزد. ناراحت شدم ، هرچه کردم در باز نشد . هرچه التماس کردم به آن شخص که چرا به رفیق ما این طور میکنی اصلا نگفت : تو کی هستی ؟ این قدر ایستادم که خسته شدم برگشتم آمدم توی رختخواب ، ولی خواب از سرم بکلی پرید . نشستم تا صبح شد. حال نماز خواندن نداشتم . رفتم در خانه میرزا جواد آقا و محکم در زدم .میرزا جواد آقا از پشت در گفت چه خبره ؟ چه خبره ؟ حالا یه چیزی بهت نشون دادند نباید که اینطوری کنی؟ گفتم من همچو چیزی دیدم گفت بله ، شما مقامی پیدا کرده اید. این مکاشفه است آن رفیق بازاری شما ربا خوار بود و در آن ساعت داشت نزع روح (روح از بدنش کنده ) می شد. من تاریخ برداشتم . بعد کاغذ آمد که آن رفیق ما در همان ساعت فوت کرده است[۱]
داستان ربا خوار از بوستان سعدی
ربا خواری از نردبانی فتاد شنیدم هم اند ر زمان جان بداد
پسر چند روزی گرستن گرفت دگر با حریفان نشستن گرفت
به خواب اندرش دید و پرسید حال که چون رستی از حشر و نشر سوال
بگفت ای پسر قصه بر من مخوان به دوزخ در افتادم از نردبان
متن و محتوا
ربا در قرآن
خداوند متعال در هفت آیهی قرآن کریم، به صراحت، حرمت ربا بیان فرموده است. این آیات در چهار سورهی ذیل قرار دارند:
۱. آیهی ۲۷۵ بقره
الَّذِینَ یأْکُلُونَ الرِّبا لا یقُومُونَ إِلَّا کَما یقُومُ الَّذِی یتَخَبَّطُهُ الشَّیطانُ مِنَ الْمَسِّ. «کسانى که ربا مىخورند، برنمیخیزند مگر مانند کسى که بر اثر تماس شیطان با او دیوانه شده» و نمىتواند تعادل خود را حفظ کند، گاه به زمین مىخورد و گاه برمیخیزد. آرى! رباخواران که رفتارشان در دنیا غیرعاقلانه و آمیخته با ثروتاندوزی جنونآمیز است، در جهان دیگر نیز بسان دیوانگان محشور مىشوند. سپس به گوشهاى از منطق رباخواران اشاره کرده مىفرماید: ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیعُ مِثْلُ الرِّبا «این به خاطر آن است که آنها گفتند: بیع هم مانند ربا است» و تفاوتى میان این دو نیست. یعنى: هر دو از انواع مبادله است که با رضایت طرفین انجام مىشود. خداوند در پاسخ به آنها مىفرماید: چگونه این دو ممکن است یکسان باشد «حالآنکه خداوند بیع را حلال کرده و ربا را حرام» وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا. مسلماً این تفاوت، دلیل و فلسفهاى داشته که خداوند حکیم به خاطر آن چنین حکمى را صادر فرموده است و عدم توضیح بیشتر قرآن دراینباره شاید به خاطر وضوح آن بوده است.
سپس خداوند راه را به روى توبهکاران باز گشوده، مىفرماید: فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ «هر کس اندرز الهى به او رسد و [از رباخوارى] خوددارى کند، سودهایى که در گذشته [پیش از حکم تحریم ربا] به دست آورده مال او است و کار او به خدا واگذار مىشود» و خداوند گذشتهی او را خواهد بخشید.
«اما کسانى که (به خیرهسری ادامه دهند و) بازگردند [و این گناه را همچنان ادامه دهند] آنان اهل دوزخاند و جاودانه در آن مىمانند» وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ. بهاینترتیب رباخوارى مستمر و دائم سبب مىشود که آنها بدون ایمان از دنیا بروند و عاقبتشان تیرهوتار گردد.
۲. آیهی ۲۷۶ بقره
خداوند در این آیه مقایسهاى بین ربا و انفاق در راه خدا مىکند و مىفرماید: یمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یرْبِی الصَّدَقاتِ «خداوند ربا را نابود مىکند و صدقات را افزایش مىدهد».
کلمهی «یمحق» به معنای «کاهش میدهد» است. مفهوم آن این است که خداوند نتایج سود ربوی را کاهش میدهد و مال بهدستآمده از راه ربا را بیبرکت و کمارزش میکند. سودی که رباخوار از ربا بهدست میآورد، در برابر سود حلال، بیارزش و بیحاصل است. آنگاه در برابر آن صدقه را قرار میدهد؛ یعنی هرچند که صدقه معادل با کم شدن ظاهری مال است اما برعکس، خداوند در ازای این کاستی، برکات و فزونی در مال صدقه دادهشده پدید میآورد.
سپس مىافزاید: وَ اللَّهُ لا یحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ «و خداوند هیچ انسان بسیار ناسپاس گنهکار را [که آنهمه برکات انفاق را فراموش کرده و به سراغ آتش سوزان رباخوارى مىرود] دوست نمىدارد».
جملهی فوق مىگوید: رباخواران نهتنها با ترک انفاق و قرضالحسنه و صرف مال در راه نیازمندیهاى عمومى، شکر نعمتى که خداوند به آنها ارزانى داشته بهجای نمىآورند، بلکه آن را وسیلهی هرگونه ظلم و ستم و گناه و فساد قرار مىدهند و طبیعى است که خداوند چنین کسانى را دوست نمىدارد.
۳. آیهی ۲۷۸ بقره
در این آیه خداوند افراد باایمان را مخاطب قرار داده و براى تأکید بیشتر در مسئله تحریم ربا مىفرماید: أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِی مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ «اى کسانى که ایمان آوردهاید از خدا بپرهیزید و آنچه از ربا باقى مانده رها کنید اگر ایماندارید».
جالب اینکه آیه فوق هم با ایمان به خدا شروع شده و هم باایمان ختم شده است و درواقع تأکیدى است بر این معنى که رباخوارى با روح ایمان سازگار نیست.
۴. آیهی ۲۷۹ بقره
در این آیه خداوند لحن سخن را تغییر داده و پس از اندرزهایى که در آیات پیشین گذشت، باشدت با رباخواران برخورد کرده و هشدار مىدهد که اگر به کار خود همچنان ادامه دهند و در برابر حق و عدالت تسلیم نشوند و به مکیدن خون مردم محروم مشغول باشند، پیامبر اسلام ناچار است با توسل به جنگ جلو آنان را بگیرد؛ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ «اگر چنین نمىکنید بدانید با جنگ با خدا و رسول او روبرو خواهید بود».
این همان جنگى است که طبق این قانون انجام میگیرد: فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ(حجرات: ۹) «با گروهى که متجاوز است پیکار کنید تا به فرمان خدا گردن نهند». از این آیه برمیآید که حکومت اسلامى مىتواند با توسل به زور جلو رباخوارى را بگیرد.
سپس مىافزاید: وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ «اگر توبه کنید سرمایههاى شما از آن شما است نه ستم مىکنید و نه بر شما ستم مىشود»؛ یعنى اگر توبه کنید و دستگاه رباخوارى را برچینید، حق دارید سرمایههاى اصلى خود را که در دست مردم دارید [بهاستثنای سودها] از آنها جمعآوری کنید و این قانون کاملاً عادلانه است؛ زیرا هم از ستم کردن شما بر دیگران جلوگیرى مىکند و هم از ستم وارد شدن بر شما و در این صورت نه ظالم خواهید بود و نه مظلوم.
جملهی لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ در حقیقت یک شعار وسیع پرمایهی اسلامى است که مىگوید: به همان نسبت که مسلمانان باید از ستمگرى بپرهیزند، از تن دادن به ظلم و ستم نیز باید اجتناب کنند. اصولاً اگر ستمکش نباشد، ستمگر کمتر پیدا مىشود!
۵. آیهی ۱۳۰ آلعمران
در این آیه خداوند روى سخن را به مؤمنان کرده و مىفرماید: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَهً «اى کسانى که ایمان آوردهاید! ربا (و سود پول) را چند برابر نخورید».
منظور از لا تَأْکُلُوا که از مادهی «أکل» است، خصوص خوردن نیست، بلکه شامل گرفتن و هر نوع تصرفی در مال غیر، از راه ربا است، اما چون خوردن از توابع مهم اکثر تصرفهاست و همچنین از باب مجاز، تعبیر به «أکل» شده است.
در آیهی مورد بحث، حکم تحریم ربا صریحاً ذکر شده، امّا تنها به یک نوع از انواع ربا که نوع شدید و فاحش آن است اشاره شده است.
منظور از «ربای فاحش» این است که سرمایه به شکل تصاعدى در مسیر ربا سیر کند یعنى سود در مرحلهی نخستین با اصل سرمایه ضمیمه شود و مجموعاً مورد ربا قرار گیرند.
آنگاه خداوند در پایان آیه مىفرماید: وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ «اگر مىخواهید رستگار شوید باید تقوى را پیشه کنید و از این گناه بپرهیزید».
۶. آیهی ۱۶۱ نساء
در آیات پیش از این آیه، به چند نمونه از خلافکاریهای یهود اشاره شده است و در این آیه و دو آیه بعد نیز پس از ذکر چند نمونهی دیگر از اعمال ناشایست آنان، کیفرهایى را که بر اثر این اعمال در دنیا و آخرت، دامنگیرشان میشود، بیان مىدارد که وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ «رباخوارى مىکردند با اینکه از آن نهى شده بودند و همچنین اموال مردم را بهناحق مىخوردند»، همه اینها سبب شد که گرفتار آن محرومیت شوند گذشته از این کیفر دنیوى، ما آنها را به کیفرهاى اخروى گرفتار خواهیم ساخت وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلِیماً «و براى کافران آنها عذاب دردناکى آماده کردهایم».
از این آیه بهدست میآید که ربا در دین یهود حرام بوده است، ولی آنها مخالفت میکردند و با انواع نیرنگها رباخواری میکردند.
اگرچه حرمت ربا در این آیه ظاهراً متوجه یهود است؛ اما میتوان گفت: تحریم ربا شامل ادیان الهی دیگر هم میشود. در کلام خدا همچنان که پیش از این گذشت، ربا همردیف ظلم و بازداشتن مردم از راه خدا و خوردن اموال مردم بهناحق قرار گرفته است که حرمتشان شدید و قطعی است و اختصاص به آیین خاصی ندارد و همین امر قرینهای است بر این که حرام بودن ربا نیز مانند آنها شامل همهی پیروان ادیان الهی است. دراینباره روایتی هم در بخش روایتها ذکر خواهد شد.
۷. آیهی ۳۹ روم
در این آیه خداوند بهتناسب بحثى که از انفاق خالص در میان بود به دو نمونه از انفاقها که یکى براى خداست و دیگرى بهمنظور رسیدن به مال دنیا است اشاره میکند: وَ ما آتَیتُمْ مِنْ رِباً لِیرْبُوَا فِی أَمْوالِ النَّاسِ فَلا یرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ وَ ما آتَیتُمْ مِنْ زَکاهٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ «آنچه بهعنوان ربا مىپردازید تا در اموال مردم فزونى یابد، نزد خدا فزونى نخواهد یافت و آنچه را بهعنوان زکات مىپردازید و تنها رضاى خدا را مىطلبید [مایهی برکت است و] کسانى که چنین مىکنند داراى پاداش مضاعفاند».
ربا در روایات
به جهت بزرگی گناه ربا و آثار زیانبار آن بر فرد و جامعه، گذشته از آیات قرآن، روایات زیادی از رسول خدا و ائمه اطهار دربارهی این موضوع مهم نقل شده است. ما در اینجا بهاختصار به پارهای از آنها اشاره میکنیم.
ربا از گناهان کبیره
امام رضا فرمود: «اعْلَمْ یرْحَمُکَ اللَّهُ أَنَّ الرِّبَا حَرَامٌ سُحْتٌ مِنَ الْکَبَائِرِ وَ مِمَّا قَدْ وَعَدَ اللَّهُ عَلَیهِ النَّارَ فَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْهَا وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَى لِسَانِ کُلِّ نَبِی وَ فِی کُلِّ کِتَاب». بدآنکه خدا تو را رحمت کند، به درستی که ربا، حرام، پلید و از گناهان کبیره و ازجمله جرائمی است که خداوند بر آن وعده عذاب داده است. پس، از آن به خدا پناه میبریم؛ ربا در کلام همهی پیامبران و در همهی کتابهای آسمانی حرام شده است.
ربا زشتترین گناه
ربا بهعنوان یکی از بزرگترین گناهان، همسنگ زنای با محارم، بلکه بزرگتر از آن شمرده شده است. پیامبر اکرم به امام علی فرمود: «یا عَلِی الرِّبَا سَبْعُونَ جُزْءاً فَأَیسَرُهَا مِثْلُ أَنْ ینْکِحَ الرَّجُلُ أُمَّهُ فِی بَیتِ اللَّهِ الْحَرَامِ». یا علی! [گناه] ربا هفتاد بخش است که ناچیزترین آنها مانند این است که مردی با مادر خود در مسجدالحرام زنا کند.
امام صادق نیز فرمود: گناه یک درهم ربا نزد خداوند شدیدتر از زنا کردن با ۷۰ نفر از محارم است.
رباخواری، بدترین شغل
اشتغال داشتن در کسبهای ربوی و رباخواری در روایات بهشدت نهی شده است و از آن به پلیدترین شغلها تعبیر شده است. پیامبر اکرم فرمود: «شَرُّ المَکَاسِبِ کَسْبُ الرِّبا». بدترین کسبها رباخواری است. امام باقر نیز فرمود: «أَخْبَثُ الْمَکَاسِبِ کَسْبُ الرِّبَا». پلیدترین کسبها رباخواری است.
یکی از بزرگترین نگرانیهایی که رسول خدا از امت خود داشت رباخواری بود. امام صادق به نقل از رسول خدا فرمود: از ترسناکترین چیزی که بر امتم پس از خودم میترسم، این کسبهای حرام و شهوت پنهان و رباست.
ربا امری پیچیده
امیرمؤمنان بارها خطاب به مردم، خطرات تجارت بدون یادگیری احکام آن را به خاطر پیچیدگی امر ربا متذکر شده و هشدار میدادند که: «مَنِ اتَّجَرَ بغیرِ عِلْمٍ فَلَابُدَّ لَهُ مِنْ أَکْلِ الرِّبَا وَ لَا بُدَّ لِآکِلِ الرِّبَا مِنَ النَّارِ». هرکس بدون آموختن احکام معاملات، تجارت کند، قطعاً مرتکب رباخواری میگردد و خورندهی ربا یقیناً در آتش است. برخی اوقات به بازار کوفه میرفت و با صدایی رسا میفرمود: «مَعَاشِرَ النَّاسِ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ وَ اللَّهِ لَلرِّبَا فِی هَذِهِ الْأُمَّه أَخْفَی مِنْ دَبِیبِ النَّمْلِ عَلَی الصَّفَا». ای مردم! اول فقه بیاموزید آنگاه تجارت کنید. قسم به خدا ربا در میان این امت پنهانتر از حرکت مورچه بر سنگ سیاه است.
پیامبر اسلام نیز در روایتی شیوع ربا میان مردم آخرالزمان را چنین ترسیم میکنند: «یأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ لَا یبْقَی أَحَدٌ إِلَّا أَکَلَ الرِّبَا فَإِنْ لَمْ یأْکُلْهُ أَصَابَهُ مِنْ غُبَارِهِ». روزگاری خواهد آمد که کسی نمیماند، مگر اینکه ربا میخورد و اگر ربا نخورد، غبارش بر او مینشیند.
حیله برای رباخواری
پیامبر اکرم فرمود: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ یُسْتَحَلُّ فِیهِ الرِّبَا بِالْبَیْعِ وَ الْخَمْرُ بِالنَّبِیذِ وَ السُّحْتُ بِالْهَدِیَّهِ». روزگاری بر این مردم خواهد آمد که ربا را به اسم خریدوفروش و شراب را به اسم کشمش و رشوه را به اسم هدیه، حلال بشمارند.
حرمت شهادت و کتابت ربا
گذشته از حرمت ربا دادن و ربا ستاندن؛ حضور در جلسهی ربا بهعنوان نویسندهی سند و شاهد نیز حرام است. این مطلب در روایات زیادی از طریق شیعه و سنی وارد شده است. امیرمؤمنان علی به نقل از رسول خدا میفرماید: «لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ الرِّبَا وَ آکِلَهُ وَ مُؤْکِلَهُ وَ بَائِعَهُ وَ مُشْتَرِیهُ وَ کَاتِبَهُ وَ شَاهِدَیهِ». رسول خدا ربا و خورنده و فروشنده و مشتری ربا و نویسنده و دو شاهد آن را لعنت کرد. نیز از رسول خدا نقل شده است که فرمود: «آکِلُ الرِّبَا وَ مُؤْکِلُهُ وَ کَاتِبُهُ وَ شَاهِدَاهُ فِی الْوِزْرِ سَوَاءٌ». رباگیرنده و ربادهنده و نویسنده و دو شاهد آن در گناه مساویاند.
عقوبت رباخوار
روایات فراوانی دربارهی عقوبت رباخواران در دنیا و آخرت نقل شده است.
دربارهی کیفر دنیوی رباخوار، رسول خدا پس از نزول آیهی فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بحربٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ(بقره: ۲۷۹) فرمود: «من أخذ الربا وجب علیه القتل» . کسی که ربا بگیرد، قتلش واجب است.
روایت تکاندهندهای نیز از امام صادق رسیده است که: ابن بکیر نقل میکند به امام صادق خبر دادند شخصی رباخواری میکند و آن را لباء (آغوز) مینامد. امام فرمود: اگر دستم به او برسد حتماً گردنش را میزنم.
رسول خدا دربارهی کیفر اخروی ربا فرمود: هرکس ربا بخورد، خداوند شکمش را بهاندازهای که ربا خورده است، از آتش جهنم پرمیسازد و اگر از طریق ربا مالی بهدست آورد، هیچ عمل نیک را از او نپذیرد و تا موقعی که بهاندازهی یک قیراط ربا پیش اوست، پیوسته خدا و فرشتگان او را لعنت میکنند.
رباخواری عامل عذاب جمعی
امام صادق فرمود: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ هَلَاکاً ظَهَرَ فِیهِمُ الرِّبَا». هرگاه خداوند هلاک قومی را اراده کند، ربا در بین آنان آشکار میشود. رسول خدا فرمودند: هرگاه میان شما پنج گناه شیوع پیدا کند، پنج نوع بلا بر سرتان خواهد آمد. هرگاه رباخواری کردید به بلای زلزله و فرورفتن در زمین مبتلا خواهید شد.
[۱] کتاب شرح حال آیت اللّه العظمى اراکى ص ۲۹۹