موسسه طیبات
موسسه تحقیقات و آموزش فقه اقتصادی

اقتصاد اسلامی و نیم‌نگاهی به بانکداری اسلامی در ایران

معبدعلي الجارحي/ ترجمه: واحد ترجمه نشريه معرفت

اشاره: دکتر معبدعلی الجارحی اندیشمند مسلمان مصری و رئیس مرکز تحقیقات توسعه اسلامی عربستان در جدّه است. وی فارغ‌التحصیل دکتری اقتصاد از آمریکا، دارای بیست و پنج سال فعالیت پژوهشی و آموزشی در زمینه بانکداری اسلامی و از کارشناسان و استادان به نام این رشته محسوب می‌شود. ایشان در تابستان ۱۳۸۳بنابر دعوت مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی؛ در این مؤسسه به تدریس اقتصاد اسلامی در مقطع دکتری پرداختند. وی در یکی از نشست‌های خویش در تبیین اقتصاد اسلامی و جایگاه اوراق بهادار در بورس اسلامی ضمن بیان دیدگاه‌های خود، به پرسش‌های حاضران در جلسه پاسخ دادند که در ذیل از نظر شما می‌گذرد.

تفاوت ابزارهای پولی اسلامی با ابزارهای پولی کلاسیک

ابزارهای پولی اسلامی در دو مورد با سایر ابزارهای پولی کلاسیک تفاوت دارد:

۱. امکان مذاکره و گفت‌وگو در جهت تعیین درصد سود وجود دارد و پس از تعیین این درصد، تخلف از آن جایز نیست. ما می‌دانیم هنگامی که فرد پول خود را به عنوان مضاربه به عامل کارگزار می‌سپارد، با او درباره درصد بهره‌مندی از سود به گفت‌وگو می‌نشیند. ما، پیشاپیش، درصد سود را نمی‌دانیم، بلکه می‌خواهیم میان مضاربه‌گر و عامل کارگزار بر سر تقسیم سود توافق حاصل کنیم. این همان چیزی است که نرخ مشارکت در سود نامیده می‌شود؛ اینکه سودی که خداوند به مشیّت و توفیق خود روزی فرد کرده، چگونه میان عامل کارگزار و صاحب سرمایه تقسیم می‌شود؟ آیا ۱۰درصد متعلق به عامل کارگزار و ۹۰درصد آن به صاحب سرمایه تعلق دارد یا ۲۰ به ۸۰ یا ۳۰ به ۷۰ و… است؟

پس معلوم می‌شود که زمینه گسترده‌ای برای گفت‌وگو درباره درصد سهیم شدن در سود میان مضاربه‌گر و عامل کارگزار وجود دارد. در حالی که این زمینه گسترده برای گفت‌وگو، در ابزارهای پولی کلاسیک وجود ندارد.

۲. فرق دوم آن است که وقتی نرخ سود ابزارهای پولی بالا رود، مردم در این حال انگیزه بیشتری برای پس‌انداز کردن پیدا می‌کنند؛ زیرا به پولشان سود بیشتری تعلق خواهد گرفت و در نتیجه، پس‌اندازها افزایش می‌یابد.

از سوی دیگر، افزایش سود به این معناست که سرمایه‌گذاری‌ها در اقتصاد با موفقیت و توفیق بیشتری قرین گشته است؛ یعنی این امر سرمایه‌گذاران را به افزایش سرمایه‌گذاری‌های خود ترغیب خواهد کرد و به این خاطر هنگامی که نرخ سود در بازار بورس افزایش می‌یابد، پس‌انداز و سرمایه‌گذاری هم در آن واحد افزایش پیدا می‌کند. لذا در اهداف نوعی هماهنگی و توافق وجود دارد و با هم مغایرتی ندارند.

اما در بازارهای کلاسیک هنگامی که نرخ سود و ربا افزایش می‌یابد، پس‌اندازها زیاد می‌شود. اما سرمایه‌گذاران در نرخ سود شاهد هزینه‌بری سرمایه‌گذاری هستند و در نتیجه، سرمایه‌گذاری‌ها کاهش می‌یابد. لذا در اقتصاد کلاسیک یا ربوی در اهداف توافق و سازشی وجود ندارد.

به هر حال، در این مجال کوتاه برخی ویژگی‌های بازارهای اسلامی در مقایسه با بازارهای مالی کلاسیک را بیان کردیم. در بازار بورس اسلامی به چه موضوعات مهمی باید پرداخت؟

دکتر الجارحی: در بحث از بازار بورس اسلامی، ابتدا باید اطمینان یابیم که پول در اختیار کسی قرار داده می‌شود که آن را در راه حلال به کار می‌برد و با آن رباخواری نمی‌کند یا وارد تجارت کالاهای حرام نمی‌شود. نکته دوم این است که خودِ اسناد یا اوراق بهادار باید به گونه‌ای طراحی شوند که انعطاف‌پذیر و قابل واگذاری باشند و حقوق دو طرف حفظ شود؛ یعنی به منزله قراردادی میان دو طرف باشد: از یک سو، سرمایه‌گذاری که این اوراق را خریداری کرده، حقوق روشن و معینی داشته باشد و از سوی دیگر، کسی که سرمایه را به دست می‌گیرد، دارای حقوق روشن و مشخصی باشد.

همچنین بازار بورس باید شورایی داشته باشد که بر آن نظارت کند و از حُسن روند داد و ستد اطمینان یابد و نیز نسبت به فراهم بودن اطلاعات و اینکه شرکت‌ها و مؤسسات صادرکننده اوراق، به اندازه کافی اطلاعات در اختیار خریداران می‌گذارند و اوراق بهادار در شفافیّت و وضوح کافی، داد و ستد می‌شوند، اطمینان حاصل کند.

همچنین ما باید اطمینان یابیم که امکان معامله اوراق در این بازار بورس برای همه مردم با هزینه معقول فراهم است و تنها به ثروتمندان اختصاص ندارد. سرانجام آنکه، باید کسانی باشند که با ترسیم علایم لازم در بازار بورس، امکان پی‌گیری دایم تغییرات برای همگان را فراهم آورند.

بی‌شک در بازار بورس اسلامی فقه اسلامی کاربرد دارد؛ یعنی ما براساس اصول فقه اسلام عمل می‌کنیم و در حقیقت، روابط پولی در بازار بورس بر پایه‌های فقه اسلام ساماندهی می‌شود. از این رو، آیا می‌توان در آن عدالت اقتصادی را ملحوظ داشت؟ چگونه؟

دکتر الجارحی: نخستین وسیله تحقق این هدف خودداری از رباست؛ چرا که ربا دربردارنده ظلم و ستم بسیاری است. اگر ما از ربا اجتناب و از ابزارهای پولی‌ای که بر پایه رباخواری بنا می‌شوند، جلوگیری کردیم، بخش بزرگی از عدالت اجتماعی را تحقق بخشیده‌ایم.

ما همچنین باید تلاش کنیم که این اوراق با نرخ‌های اندک صادر شوند و برای سرمایه‌گذاران جزء هم در دسترس باشند به طوری که آن‌ها نیز بتوانند از این اوراق و از سرمایه‌گذاری پول خود در این بازار بهره‌مند گردند. قیمت اوراق در بازار بورس نباید چندهزار یا چند میلیون باشد، بلکه باید مثلا دهگانی باشد به طوری که مستمندان نیز بتوانند از این بازار بهره‌مند گردند.

جهت دوم برای تحقق عدالت اجتماعی آن است که بازار بورس باید در دسترس سرمایه‌گذاران کوچک نیز باشد تا آنان نیز بتوانند طرح‌های خود را از طریق بورس تأمین کنند و نباید تنها به شرکت‌های بزرگ و مؤسسات مالی کلان محدود شود. همه این امور و فرایندها به تحقق عدالت اجتماعی در جریان داد و ستد در بازار بورس اسلامی کمک می‌کنند.

در اوضاع و شرایط کنونی اسلام، مسئله دارای اولویت کدام است؟ آیا ما باید پیرامون مبانی اقتصاد اسلامی مطالعه کنیم یا باید به دنبال الگوی اقتصاد اسلامی باشیم؟ به عبارت دیگر، آیا ارائه مبانی اقتصاد اسلامی در اولویت است یا تبیین الگوی اقتصاد اسلامی؟

دکتر الجارحی: در حقیقت، وظیفه ما هم تحقیق و پژوهش در مورد الگوی اقتصاد اسلامی است و هم تعیین پایه‌های اقتصاد اسلامی. البته، من تصور می‌کنم در خصوص این موضوع کار زیادی شده است. مهم‌ترین چیزی که ما هم‌اکنون بدان نیاز داریم سیاست‌های عملی سازی و اجراست. ما هم اینک الگوهای لازم و پایه‌ها را داریم و در تعیین این پایه‌ها و ایجاد این الگو، گام بلندی برداشته‌ایم. چیزی که اکنون نیاز داریم این است که چطور این الگوها را پیاده کنیم؟ فرمایش خداوند در قرآن را به یاد آورید که می‌فرماید: (وَ قَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا) (فرقان: ۳۰) قرآن هنوز هم «مهجور» است. ما هرگز تنها با الگوها و پایه‌ها (مبانی) به سوی قرآن باز نخواهیم گشت، بلکه با عمل این کار ممکن است. ما باید به دنبال کشف ابزارهای این عملی‌سازی باشیم. مثلا چگونه بانکداری اسلامی را عملی کنیم؟ یا چگونه سیاست‌های پولی و مالی اسلامی را پیاده کنیم؟ چگونه توسعه اقتصادی به روش اسلامی داشته باشیم؟ و چگونه با یک روش معین و سازمان یافته‌ای، فرایند پیاده‌سازی و اجرا را آغاز کنیم؟ سیاست‌های این عملی‌سازی کدام است؟ این‌ها چیزهایی است که ما هم‌اکنون بدان‌ها نیاز داریم.

روش عملی و ممکن برای اجرای نظام بانکداری اسلامی کدام است؟ در حقیقت، از آنجایی که قراردادهای اسلامی مانند مضاربه یا مشارکت با سوء انتخاب یا محرومیت یا اطلاعات غیرهمسان ارتباط دارند، راه‌حل اساسی برای مشکل اطلاعات غیرهمسان، محرومیت و سوء انتخاب‌ها چیست تا با رفع این مشکلات، به پیاده‌سازی نظام بانکی اسلامی در بخش‌های اقتصادی جامعه اسلامی همت گماریم؟

دکتر الجارحی: برای گذر از نظام [اقتصادی] کلاسیک به نظام اسلامی نیازمند یک طرح هستیم. گذر از نظام کلاسیک به یک نظام اسلامی ناگهانی انجام نمی‌گیرد، بلکه به برنامه‌ریزی و زمان نیاز دارد. ابتدا باید برای این منظور طرحی در نظر بگیریم و یک جدول زمانی برای آن تعیین کنیم تا اجرای آن با تعلل و تعویق‌های پی در پی مواجه نشود. این طرح عناصر اصلاح اقتصادی لازم برای تبدیل اقتصاد کلاسیک ما به اقتصاد اسلامی را مشخص می‌کند که در برخی مقالات خود، بدان اشاره داشته‌ام. به طور خلاصه، توجه به قوانین تجارت و اصلاح مالیات‌ها و اصلاح نظام بانکی و تأسیس بانک‌های فراگیر و جامع در این راستا می‌تواند نقش مؤثری داشته باشد.