مقاله/بانکداری اسلامی، یک حرف ناتمام
نویسنده: شیوا معتمدی
چکیده: “حال فکر کنید که این شخص بیاید و با توجه به میزان تورم ۱۵ درصدی،پول خود را در بانک با نرخ سود پنج درصد بخواباند، مسلم است که در سال آینده با پول خود دیگر نمیتواند ده عدد دوچرخه بخرد خوب،چطوری میتوانیم دستور کاهش نرخ سود بانکی را بدهیم،در حالی که میدانیم که قدرت خرید شخص را پایین میآورد؟ از سوی دیگر،این بحث هم درست است که وقتی نرخ سود بانکی بالاست،تولیدکنندگان چگونه میخواهند کار کنند/کدام فعالیت تولیدی آنقدر سود دارد که ۱۵ درصد آن را به بانک برگردانند؟بنابراین،دراینجا مساله دیگری مطرح میشود به اسم بازارهای کاذب و اقتصاد زیرزمینی،در اقتصاد زیرزمینی، نرخ سود بالای ۳۰ درصد است،خوب،با این حساب من چگونه میتوانم بانک را مجاب کنم که در شرایطی که این نرخ در بازار زیرزمینی ۳۰ درصد است،تو نرخ سود خود را پایین هم بیاور و به ۱۷ درصد برسان؟در واقع،من در چنین شرایطی یک نوع رانت توزیع کردهام. ؟/ارزیابی کلی شما نسبت به عملکرد سیستم بانکی و روش مدیریت بر آن چیست؟و نقاط ضعف و قوت آن را در کجاها میبینید؟ در این مورد به طور مطلق نمیتوان اظهارنظر نمود، اما به طور نسبی و با توجه به روند صعودی سپردهها و تسهیلات اعطایی از سوی بانکها،به اعتقاد من،تجربه بانکداری اسلامی در کشور با موفقیت همراه بوده است و این شرایط است که نظام بانکی ما در دو دهه اخیر با دو مشکل نیز مواجه بوده است: الف-عوامل برونزا،مانند جنگ تحمیلی هشت ساله علیه میهن و تسهیلات تکلیفی که به موجب قانون بانکها را موظف نموده است که بخش قابل ملاحظهای از منابع خود را د رقالب تبصرهها بودجه به مصارف پیشبینی شده که اکثرا بازگشت ندارند،و بر مطالعات معوقه بانکها میافزایند،تخصیص دهند.”