موسسه طیبات
موسسه تحقیقات و آموزش فقه اقتصادی

گزارشی از بازتاب‌های خبری و اظهارنظرها و شکایت اعضای انصراف داده از شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای

برای تکمیل موضوع‌شناسی و تأیید نظرات محققان در خصوص ناسالم بودن فعالیت شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای که در حاضر در کشور فعال هستند گزارشی از بازتاب‌های خبری و اظهارنظرها و شکایات اعضای شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای که از ادامه همکاری با آن‌ها منصرف شده‌‌‌اند مطرح می‌شود تا ضمن آشنایی با دلایل انصراف و انفکاک آن‌ها، به پشت پرده عملکرد این شرکت‌ها پی ببریم.
مطالب این بخش مربوط به بیش از ۱۰۰ نفر از اعضای منفک شده شرکت‌های مختلف بازاریابی شبکه‌ای است که بر اساس موضوع دسته‌بندی شده است.

۳- محاسبات تصاعدی ناشی از فروش و سوددهی برای نیروی جدید بر روی کاغذ صورت می‌گیرد.
۴- آینده‌ای درخشان و سرشار از درآمد در افق ذهنی فرد ترسیم می‌شود.
۵- موفقیت‌های اعضای با سابقه گروه بازگو و بر اساس قانون علت و معلول در جزوه آموزشی فرد محکوم به موفقیت است اگر تمام آنچه را فرد موفق انجام داده، انجام دهد و…
اما در این میان آنچه غیراخلاقی به نظر می‌رسد این است که با ندادن اطلاعات به بهانه عدم اشراف بر موضوع، فرد را به دفتر کار کشانده و او را با خود همراه می‌سازند.
این امر به سادگی و با استفاده از اصول روانشناسی اتفاق می‌افتد. به عنوان مثال در جلسه توجیهی، فرد معرف و عضو جدید در مقابل هم می‌نشینند. این امر ناخودآگاه نوعی رودربایستی برای شخص تازه‌وارد ایجاد می‌کند. همچنین فرد با هر نوع پاسخ منفی مانند نمی‌شود، نمی‌توانم، وقت ندارم، علاقه ندارم و… با جملاتی روانشناسانه مانند خود را دست کم نگیر، کسی را قضاوت نکن، تردید باعث خیانت است، آرزوها به راحتی در دسترس است و… خلع سلاح شده و ناچار به تأیید گفته‌‌های صحیح اما کلیِ روانشناسانه است. دقت کنید طبق اصول شرکت، عضویت در این شبکه اختیاری است اما در حین پرزنت نمودن با سعی در تغییر نگرش فرد، بخشی از اختیار وی را سلب می‌نمایند.
بر فرض پذیرش کار توسط فرد، موضوع در همین جا خاتمه پیدا نمی‌کند. اگر خود شخص علاقه‌مند به معرفی افراد باشد، این کار صورت خواهد گرفت و اما اگر به هر دلیلی تمایلی برای معرفی زیرمجموعه نداشت، با اصرار و فشار اعضای بالاسری در منگنه برای معرفی فرد قرار می‌گیرد. در حالی که طبق اصول شرکت، این مسئله نیز اختیاری است و فرد می‌تواند تنها برای خود خرید انجام دهد.
در هنگام اولین سفارش خرید در دفتر کار، افراد تیم با فرد تازه‌وارد، در خرید همراهی کرده و او را با انگیزه دریافت پورسانت بیشتر به خرید حداکثری تشویق می‌کنند. حتی در صورت کمبود نقدینگی، شرکت امکانی را فراهم می‌آورد تا حداکثر خرید را با استقراض از شرکت انجام دهد. باز هم عدم رعایت اخلاق مشاهده می‌شود؛ زیرا بر اساس اصول شرکت میزان خرید اختیاری است و باید بر اساس توان فرد در بازاریابی و فروش انجام گیرد؛ اما عملاً حداکثر خرید صورت می‌گیرد و از وی سلب اختیار می‌شود.
اما همه این تشویق و ترغیب‌ها، فشار و اصرارها و استفاده از لطایف‌الحیل روانشناسانه برای چیست؟ تولید ملی؟ اشتغالزایی؟ یا کسب سود؟ درست است شاید بگویید کسب سود از طریق این پلن درآمدی منجر به اشتغالزایی و تقویت تولید ملی می‌شود؛ اما وقتی هدف صرفاً کسب سود قرار گرفت و پول به عنوان ارزش شناخته شد و روحیه حرص، طمع، ثروت‌اندوزی و… تحریک و تقویت شد داستان به جایی می‌رسد که عاقبت خوشی ندارد و همه این فشارها و اصرارها نتیجه کسب سود می‌شود؛ و کاش کسب سود تنها درد بود. اکنون ادامه داستان را بخوانید. ابتدا گفته می‌شود که شما تنها از مجموع فروش ۶ نسل کسب سود می‌کنید و وقتی شما در نسل ۷ فردی قرار گرفتید، او سودی از قِبَل فعالیت شما کسب نمی‌کند و وقتی را که برای آموزش شما هزینه می‌کند برای موفقیت شما در این تجارت است و نه بیشتر. این بخشی از حقیقت است و نه تمام آن. عدم کسب سود از فعالیت نسل ۷ حرف صحیحی است اما با ادامه فعالیت شما و گسترش زیرمجموعه‌تان، به تعداد نسل‌های سرشاخه شما افزوده و به عددی می‌رسد که طبق پلن درآمدی از مجموع فروش تمام نسلها منتفع می‌شود. پس وقت گذاشتن و آموزش دادن از سر خیرخواهی نیست بلکه از سر کسب منفعت است.