روایت آیتالله جوادی آملی از حرمت ربا و تاثیر زکات بر افزایش ثروت
حضرت آیتالله جوادی آملی در مطلبی پیرامون ربا نوشت: طبق آیات قرآن، زکات باعث افزایش ثروت در جامعه و ربا موجب کاهش آن میشود.
به گزارش خبرگزاری فارس، حجتالاسلام مصطفیپور مطالب مهمی از آیتالله عبدالله جوادی آملی در مورد حرمت ربا در شماره اخیر ماهنامه پاسدار اسلام منتشر کرده که به لحاظ اهمیت دوباره تقدیم خوانندگان میشود.
اسلام دین معنویت و زندگی است. از این رو هم مردم را به عبادت خدا فرا خوانده است و هم به عدالت اجتماعی و اقامه قسط و عدل دعوت کرده است، زیرا انسان از آنجا که مخلوق خداست و خدا ربوبیت و تدبیر او و نظام هستی را برعهده دارد، باید او را عبادت کند. همین خدا او را اجتماعی آفریده است، تا با دیگران رابطه برقرار کند. بنابراین باید اصلی بر زندگی اجتماعی او حاکم باشد، تا تعادل جامعه برقرار و از هر نوع تعدی و تجاوز و ظلم و ستم جلوگیری شود. از این رو، خداوند متعال یکی از اهداف ارسال انبیای الهی را اقامه قسط و عدل معرفی کرده است: «لیقومالناس بالقسط» (حدید، ۲۸).
زندگی اجتماعی انسان دارای شئون گوناگونی چون سیاسی، اقتصادی و اخلاقی است که یکی از مهمترین آنها، شأن اقتصادی است. انسان باید بداند، چه چیزی را و چگونه و به چه مقدار و برای چه توزیع کند و نیز چه چیزی را و چگونه و چه مقدار و برای چه مصرف کند. همه اینها مربوط به تدبیر و معیشت زندگی انسان است. برای اینکه انسان نظام اقتصادی خود را در تولید و توزیع و مصرف تنظیم کند، آموزههای دینی برنامههایی را در بعد ایجابی و سلبی ارائه کرده است، تا عدالت حاکم و ظلم و ستم برچیده شود. در بعد ایجابی آدمی را به کار و اشتغال ترغیب کرده و از بیکاری برحذر داشته است، تا انسان در پرتو کار و اشتغال، به تولید و توزیع بپردازد و در بعد سلبی، او را از تولید درآمد حرام بازداشته و از او خواسته است، تا از احتکار، ظلم، ستم، سرقت، رشوه و مانند آن بپرهیزد.
رباخواری ظلم اقتصادی
از جمله کارهایی که قرآن به عنوان مصداق ظلم اقتصادی معرفی میکند، رباخواری است. از این رو خدای متعال از مؤمنان خواسته است رباخواری نکنند که رباخواری جنگ با خدا و ظلم به مردم است: آیه قرآن«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَذَرُوا مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَا إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ( ۲۷۸) فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّـهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِکُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ(۲۷۹)» ای کسانی که ایمان آوردهاید! از خدا پروا داشته باشید و باقیمانده مطالبات ربا را واگذارید. اگر ایمان دارید. اگر چنین نمیکنید،(با خدا و رسولش اعلان جنگ کنید) و اگر توبه کنید، سرمایههای شما از آن شماست. نه به کسی ستم کنید و نه بر شما ستم وارد شود. (بقره ۲۷۸ تا ۲۷۹).
با توجه به این آیه، لازمه ایمان به خدا، تقوای اقتصادی و ترک ریاست. با در نظر گرفتن آیات مربوط به ریا چند سؤال مطرح میشود:
۱. معنای ربا و اقسام آن کدام است؟
۲. دلایل ناپسندی ربا در قرآن و روایات چیست؟
۳. پیامدهای رباخواری چیست؟
معنای ربا ربا در لغت به معنای افزوده، برجسته و برآمده است. قرآن درباره برآمدن زمین بر اثر بارش باران فرموده است: آیه «وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَهً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ» (حج، ۵) زمین را خشک میبینید، ما وقتی آب را بر زمین فرو فرستادیم، زمین به اهتزاز و جنبش درآمده و رشد کرده و بالا آمده و از هر گیاهی درآن جفت رویاندیم. از کفی که روی آب و سیل بر جستگی دارد، از آن به زبد رابی یاد کرده است (رعد، ۱۷) و درباره انسانهایی که خود را نسبت به دیگران برجسته میپندارند، فرموده است» «ان تکون امه هی اربی من امه» (نحل، ۹۲) یعنی امتی برجستهتر از امت دیگر باشد. ربا در اصطلاح، زیادهگیری یا مال زیادتر در قرض یا خرید و فروش مکیل(پیمانه شده) و موزون است، نه مطلق زیادهگرفتن با مال زائد.
نزول تدریجی حکم ربا روش قرآن در مبارزه با انحرافات ریشهدار اجتماعی آن است که تدریجا زمینهسازی میکند و افکار عموم را گام به گام به مفاسد آن آشنا میسازد، پس از آماده شدن زمینه برای پذیرفتن حکم نهائی، حکم و قانون را به صورت صریح اعلام میکند. در زمان جاهلیت، رباخواری در بین مردم به ویژه در بین اهل مکه به شدت رواج داشت. به همین دلیل قرآن برای ریشهکن ساختن آن، حکم تحریم را در چهار مرحله بیان کرده است:
مرحله اول
قرآن در مرحله اول در قالب یک اندرز اخلاقی اعلام میکند، رباخواری در پیشگاه خدا کار پسندیدهای نیست: «وَمَا آتَیْتُم مِّن رِّبًا لِّیَرْبُوَ فِی أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا یَرْبُو عِندَ اللَّـهِ وَمَا آتَیْتُم مِّن زَکَاهٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّـهِ فَأُولَـئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ(روم ۳۹)» آنچه به عنوان ربا میپردازید، تا در اموال مردم فزونی باید، نزد خدا فزونی نخواهد یافت و آنچه را به عنوان زکات میپردازید و در آن رضای خدا را میطلبید، پس آنها پاداش مضاعف دارد (روم، ۳۹). افزایش ثروت با زکات نه ربا بر اساس این آیه، افراد سطحی و کوتهبین، ثروت حاصل از ربا را افزایش مال میپندارند، اما در پیشگاه خدا چیزی بر مال آنها افزوده نمیشود، بلکه زکات در راه خداست که ثروت را افزایش میدهد.
مرحله دوم
در مرحله بعد، قرآن ضمن انتقاد از عادات و رسوم ناپسند و غلط، به عادات زشت رباخواری اشاره کرده و میفرماید: « وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ» یکی دیگر از عادات بد آنها این بود که رباخوار بودند، با اینکه از آن نهی شده بودند (نسا، ۱۶۱)
مرحله سوم
در مرحله سوم رباخواری به شدت منع و این کار در حد جنگ با خدا اعلام شده است (بقره، ۲۷۵-۲۷۹) که در مقاله مورد بحث به آن پرداخته میشود.
مرحله چهارم
در مرحله چهارم به صراحت حکم تحریم را اعلام میکند و میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَهً وَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (۱۳۰) وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ(۱۳۱)» ای کسانی که ایمان آوردهاید! ربا را چند برابر نخورید، از مخالفت با فرمان خدا بپرهیزید، تا رستگار شوید و از آتشی که برای کافران آماده شده است، خود را حفظ کنید (آل عمران، ۱۳۰ و ۱۳۱). در زمان جاهلیت معمول بود، اگر بدهکار نمیتوانست در سررسید مدت بدهی خود را بپردازد از طلبکار تقاضا میکرد، مجموع سود و اصل بدهی را به شکل سرمایه جدیدی به او قرض بدهد و سود آن را بگیرد، یعنی سود به اضافه سرمایه، سود جدیدی را تشکیل میداد، تا از این راه بدهکار، چندین برابر اصل سرمایه را به رباخوار بپردازد.
اقسام ربا
ربا از نظر فقهی دو نوع است:
۱. ربای معاوضی: یعنی دو هم جنس را به زیاده گرفتن مبادله کند، در صورتی که آن دو کیل و موزون باشند. بنابراین، این حالت دو شرط دارد: از یک جنس بودن عوض و معوض و قابل کیل و موزون بودن، یعنی از باب مثال گندم را با گندم مبادله کند و زیاده از آنچه که داده است، دریافت کند.
۲. ربای قرضی: اگر کسی چیزی را به کسی قرض دهد، گرفتن زیادتر از آن حرام است، خواه آن زیاده شدن، عینی باشد، مثل پول یا حکمی مثل اینکه شرط کند، کاری برای او انجام دهد. ربای قرضی مشروط به هیچ قید و شرطی نیست، بلکه مطلق است.
تفاوت ربای قرضی و ربای معاملی
۱. ربای معاملی محدودیت دارد، یعنی محدود به کیل و موزون بودن و از یک جنس بودن است. درحالی که در ربای قرضی، محدودیتی نیست، یعنی زیاده گرفتن در هر قرضی چه کیل و موزون باشد، یا نباشد، حرام است. از این رو، حرمت ربای قرضی از حرمت ربای بیع گستردهتر است.
۲. در ربای قرضی، اگر شرط اضافه شود، سرمایهای که قرض داده و پس گرفته میشود، حلال و مقدار زائد، حرام است، ولی در ربای معاملی،اصل داد و ستد و معامله باطل و حرام است. امام صادق(ع) در شدت حرمت ربا نسبت به سایر محرمات فرمود: «درهم من ربا اعظم عندالله من سبعین زنیه کلها بذات محرم فی بیتالله» یعنی عقوبت یک درهم ربا نزد خدا از هفتاد زنا به محارم در مسجدالحرام و مقدسترین مکان بیشتر است (تفسیر قمر، ج ۱، ص ۹۳).
تقوای اقتصادی
قوا ملکهای نفسانی است که دارنده آن از وفاق هوا و مخالفت با خدا پرهیز میکند، تقوا در رابطه با مال و پرهیز از ربا، تقوای اقتصادی و رعایت حقوق مالی دیگران است. از این رو، در آیه مورد بحث خدای سبحان خطاب به مؤمنان فرمود: تقوا پیشه کنید و اگر ایمان دارید ربا و زیادهخواهی را رها سازید، زیرا ترک سود ربوی نشانه ایمان است و تکرار ایمان در آغاز و پایان آیه، تاکیدی بر این است که رباخواری با روح ایمان و تقوا سازگاری ندارد.
ربا، جنگ با خدا و رسول نافرمانی و ترک اوامر الهی و ارتکاب نواهی، اعلام جنگ با خدا و اخلال در نظام اقتصادی، اجتماعی و حکومتی اسلام و نیز نبرد با ولی مؤمنان و رسول خداست و هر یک در دنیا و آخرت، مجازات جداگانهای دارد و رباخواران چون هم حکم الهی حرمت ربا را زیر پا میگذارند و هم حکم حکومتی را که بر اساس تأسیس و اداره نظام اسلامی است، اعلام نبرد با خدا و رسول کرده است و به عبارت دیگر، ربا چون نافرمانی خداست، اعلام جنگ با اوست و چون اخلال در نظام اسلامی است، اعلام نبرد با رسول خداست.
مشی دیوانهوار رباخواران
در قرآن کریم ربا خوار به آدم دیوانهای تشبیه شده است که به هنگام راه رفتن قادر نیست تعادل خود را حفظ کند و به طور صحیح گام بردارد. «الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّـهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَهٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّـهِ وَ مَنْ عَادَ فَأُولَـئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ(بقره ۲۷۵)» کسانی که رباخواری میکنند، در روز قیامت از قبر نمیخیزند، مگر بسان شخص دیوانه و وحشت زدهای که شیطان آشفته و پریشانش کرده است. این کیفر بدان جهت است که گفتند، خرید و فروش از نظر حلال بودن و سودآوری همسان رباخواری است، در صورتی که خدای سبحان داد و ستد را حلال و ربا را حرام کرده است، بنابراین کسی که موعظه الهی به وی رسد و از رباخواری دست بردارد، سودهای که در سابق برده از آن اوست و این تحریم شامل گذشته نمیشود و کارش به خدا واگذار میشود و کسانی که به رباخواری بازگرداند، اهل آتشند و همیشه در آن خواهند بود.
رباخواران اصل را ربا و داد و ستد را فرع آن میدانند.
سر(راز) مخبط و جنون آمیز بودن قیام رباخوار آن است که تفکر اقتصادی او جنون آمیز و وارونه است، چون بر اساس منطق رباخواران، اقتصاد فقط ربوی است و ربا اصل و محور اقتصاد است و بیع، فرع و شبیه آن. این تفکر وارونه، همه اوصاف و افعال رباخوار را مخبطانه میکند به عبارت دیگر شیطان صفتان رباخواری خود را چنین توجیه میکنند که خرید و فروش هم مثل ربا است در صورتی که این چنین نیست، زیرا در معامله و داد و ستد شخص کار و کوشش و مهارت به خرج میدهد و به نقل و انتقال و فعالیت تجارتی می پردازد و کالا را در دسترس مردم قرار میدهد و هرگونه خسارتی را عهده دار میشود و در مقابل مقداری سود دریافت میکند، ولی در ربا شخص از یک دست پول به افراد نیازمند میدهد و از دست دیگر با مقداری اضافه میگیرد، در نتیجه عدهای مرفه بی آنکه کاری انجام دهند و ضامن خسارت مال باشند، روز به روز بر ثروتشان افزوده و افراد ضعیف روز به روز ضعیفتر میشوند. بنابراین ربا وسیلهای برای استعمار و استضعاف و استثمار مردم است. از این رو مقایسه بین داد و ستد و ربا مقایسه نامناسبی است.
مراد از شیطان
مراد از شیطان در مفهوم کلی هر شری است که مصادیق آن ابلیس و دیگر جنیان و انسانهای شرورند یا فقط ابلیس است که از طایفه جن به شمار می رود. از آیه استفاده میشود که شیطان در جنون برخی دیوانگان تأثیر دارد، هرچند علل و اسباب طبیعی در دیوانگی نقش دارد، ولی علل طبیعی جنون سبب نمیشود، اثر شیطان را در جنون انکار کرد و تشبیه رباخوار و مجنون را همراهی با فرهنگ خرافی مردم دانست، زیرا جن زدگی خرافات نیست و خدای سبحان برتر از آن است که در کلامش هر چند در قالب تشبیه باشد، به مطلب خرافی استناد کند و اگر سخنان خرافی را بیان کند، بطلان آن را نیز اعلام می کند، چون در کلام خدای سبحان اصلا باطل و خرافات راه ندارد (فصلت، ۴۲).
مضاربه غیر از ربا
همانگونه که در جاهلیت خرید و فروش را مانند ربا تصور میکردند، در جاهلیت مدرن نیز برخی مضاربه و ربا را همتای هم میانگارند، از این رو بانکداری اسلامی را که در قالب عقود اسلامی فعالیت اقتصادی میکند، مرکز ربا میدانند، در حالی که این قیاس ما چه نو و چه کهن مع الفارقاند، زیرا بیع و مضاربه تبادل کالا به نقد یا تبادل کار به نقد است و در مضاربه در واقع مشارکت کار و سرمایه است که مضاربه گیرنده سرمایه را میگیرد و با کار خود با آن به فعالیت اقتصادی می پردازد و از این طریق سودی به دست میآورد که بخشی از آن را به صاحب سرمایه میدهد.
احکام الهی تابع مفاسد و مصالح
احکام الهی به استناد مصالح و مفاسد کنونی است که خدای حکیم از آن آگاه است و بندگان در صدد فهم آن اسرار و رموزند که به برخی از آنها پی بردهاند و مصالح بیع و مفاسد را با پشتوانه تحلیل بیع و تحریم ریاست آن مصالح و مفاسد عبارتند از:
۱- در خرید و فروش معمول هر دو طرف به طور یکسان در معرض سود و زیان هستند، گاهی هر دو سود می برند و گاهی هر دو زیان میکنند و گاهی یکی زیان و دیگری سود میبرد، در حالی که در معاملات ربوی رباخوار هیچگاه زیان نمیبیند و تمام زیانهای احتمالی بر دوش ربادهنده سنگینی می کند. به همین دلیل است که مؤسسات ربوی روز به روز سرمایهدارتر میشوند و در برابر تحلیل رفتن طبقات ضعیف پیوسته بر حجم ثروت آنان افزوده میشود.
۲- در تجارت و خرید و فروش معمولی دو طرف معامله در مسیر تولید و مصرف گام برمیدارند، در صورتی که رباخوار هیچ عمل مثبتی در این زمینه ندارد، بلکه بعکس تعادل اقتصادی را در جامعه به هم میزند، زیرا رباخواران سود میبرند و زیانهای اقتصادی تنها متوجه دهنده رباست.
۳- با شیوع رباخواری، سرمایهها در مسیر ناسالم قرار میگیرد و پایههای اقتصاد که اساس اجتماع است متزلزل میشود، در حالی که تجارت صحیح موجب گردش سالم ثروت است.
۴- رباخواری از آنجا که نوعی تبادل ناسالم اقتصادی است، موجب میشود عواطف و پیوندها را سست کند و بذر کینه و دشمنی را در دلها بپاشد. از این رو رباخواری منشأ دشمنیها و جنگهای طبقاتی است، در حالی که تجارت صحیح چنین نیست، هرگز جامعه را به طبقاتی شدن و جنگهای ناشی از آن سوق نمیدهد.
۵- در روایات اسلامی سر و حکمت تحریم ربا را امتناع مردم از کار نیک میداند، امام صادق فرمودند:«انما حرم الله الربا لکیلا یمتنع الناس من اصطناع المعروف» خداوند ربا را حرام کرده است تا مردم از کار نیک امتناع نورزند.
۶- چهره باطنی رباخوار، دیوانگی و شکم بزرگی است. امام صادق میفرماید: پیامبر اکرم در شب معراج عدهای را دید که میخواستند از جایشان بلند شوند، اما نمیتوانستند، زیرا شکم آنها خیلی بزرگ بوده است، از جبرییل پرسید اینها چه کسانی هستند؟ جبرئیل در جواب گفت:«هولاء الذین یاکلون الربا لا یقومون الا کما یقوم الذی یتخبطه الشیطان من المس» یعنی اینان رباخوارانند که قیامشان مانند قیام دیوانگان است که بر اثر مس شیطان به آن مبتلا شدهاند.
علت تحریم ربا
در روایتی از امام رضا علت تحریم ربا را فساد اموال میداند و میفرماید:« حرم الله الربا امله فساد الاموال کما خطر علی السفیه ان یرفع ماله الیه لما یتخوف علیه من افساده حتی یونس منه رشده- عیون اخبار الرضا» همان طوری که دادن مال به افراد سفیه و کم خرد و رشد نایافته سبب فساد اموال میشود، ربا نیز سبب فساد اموال میشود. خدای سبحان ربا را برای این حرام کرده است که موجب فساد اموال میشود، چنانکه از دادن مال به سفیه منع کرده است، زیرا تا وقتی که به سن رشد نرسیده باشد، امکان از بین بردن و افساد مال است و در بخش دیگری از این حدیث فرمود«عله تحریم الربا بالنسبه امله ذهاب المعروف و تلف الاموال و رغبه الناس فی الریح و ترکهم القرض و الفرض و صنایع المعروف و لما فی ذلکمن الفساد و الظلم و قناء الاموال » علت تحریم ربا نسبت به نسیه آن است که معروف و کار نیک از بین میرود و کسی به عمل نیک و پسندیده احترام نمیکند و اموال نابود میشود و مردم با رغبت به سود قرض و کار واجب مالی مثل خمس و زکات و کارهای پسندیده را ترک میکنند و این امر فساد و ظلم و نابود شدن اموال را در پی دارد.
کاهش در ربا و افزایش در صدقات
در قرآن ربا در برابر انفاق و صدقات آمده است و یکی را موجب خیر و برکت و دیگری را موجب سلب خیر و برکت میداند از این رو فرموده است:«یمحق الله الربا و یربی الصدقات و الله لا یحب کل کفار اثیم» برخلاف پندار کفار، خداوند ربا را کاهش و صدقات را افزایش میدهد، کسانی که به جای دستگیری از نیازمندان به پاس نعمت الهی، دست به رباخواری میزنند، افرادی ناسپاس و گناهکارند و خداوند هیچ انسان ناسپاس و گناهکاری را دوست ندارد. از پیامبر اکرم روایت است که آشکار شدن ربا در یک سرزمین نشانه هلاکت آنجاست و ربا اگر چه بسیار باشد، عاقبت اندک شود محق به معنای نقصان و از بین رفتن و بردن برکت است، برعکس پندار دنیاپرستان که به ظاهر ربا را موجب افزایش مال و صدقات را باعث کاهش مال میبینند، خداوند خیر و برکت را از رباخواران میگیرد و به مال صدقهدهندگان برکت و فزونی میدهد. بنابراین، آیه «یمحق الله الربا و یربی الصدقات» دو مطلب را میفهماند:
۱- زوال و ظلمت ربا و زیادت و برکت و نورانیت صدقه در امور فردی و اجتماعی؛ ۲- نابودی تدریجی و تاریکی عمل ربوی در دنیا و و آخرت و برکت و نورانیت صدقه در دنیا و آخرت ظهور دارد. ربا باطل و نابود شدنی است علت نابودی و زوال حتمی ربا آن است که اولا خدا هر باطلی را نابود میکند: «ان الباطل کان زهوقا» (باطل نابودشدنی است)
۲- ربا، خوردن مال به باطل است پس در نتیجه ربا نابود شدن است (اسرا،۸۱) در آیه، رباخواران را کفار و اثیم میداند، زیرا معاصی فراوانی را در پی دارد، از باب مثال رباخوار اگر روزه میگیرد، روزه خود را با مال دیگران افطار میکند و نماز او با لباس حرام همراه است و تجارت وی آمیخته با حرام است و خانه او از مال حرام ساخته شده است، پس این عمل، سبب آلودگی همیشگی به معصیت است. از سوی دیگر بر اساس وظیفه اجتماعی و دینی، رباخوار باید با مؤمنان برادر باشد، لکن رباخواری به جای ایجاد پیوند برادری، ایجادکننده قهر آفرینی و کینه است، مؤمنان باید برای افزایش بر و تقوا همکاری کنند، ولی ربا سبب همکاری بر اثم و عدوان است. از امام صادق «ع» از معنای آیه «یمحق الله الربا…» پرسیدند که با اینکه به ظاهر، مال رباخوار افزایش پیدا میکند، چرا از کاهش مال رباخوار سخن میگوید، امام فرمود: «فای محق احمق من درهم یمحق الذین فان تاب منه ذهب ماله و افتقرها» یعنی: چه نابودی بدتر از نابودی دین با یک درهم ربا است و اگر توبه نکند، مال او از بین رفته و فقیر میشود (من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۲۷۹)
توضیح آنکه مال متراکم ربوی از دو صورت خارج نیست، یا مورد بهرهبرداری رباخوار واقع میشود که در این صورت دین او به محاق(تاریکی) رفته است و یا توبه میکند و اموال را به صاحبان آنها باز میگرداند، در این صورت چیزی در دست او نمیماند.
چگونگی توبه رباخوار
اگر انسانی مبتلا به ریاخواری باشد، اگر حکم الهی را دریافت کند و با قانون خدا آشنا شود و احکام الهی را به عنوان موعظه و خیرخواهی خدا تلقی کند، از کارهای حرام توبه میکند. این توبه چند صورت دارد:
۱. اگر قبل از اعلام حکم ربا، مسلمانی اقدام به رباخواری میکرد و پس از آگاهی از احکام الهی توبه کند، با توجه به اینکه قانون عطف به ماسبق نمیشود، کیفر ربا از این دسته برداشته است و آنها کیفری ندارند و توبه آن همان ترک ربا و خودداری از دریافت اضافه پس از آگاهی از حکم الهی است. چنان که در صدر اسلام پیش از نزول حکم ربا برخی از مسلمانان رباخوار بودند.
۲- اگر فردی قبل از اسلام و مسلمان شدن در نظام اسلامی ربا گرفته است و اکنون اسلام آورده است، با اینکه پس از نزول حکم و قانون، همگان مکلف به اجرای احکام فقهی اسلاماند و قانون درباره آنها به طور کامل اجرا میشود، اما درباره این گروه، پذیرش دین اسلام تفضلا تخلفات پیشین آنان را جبران میکند و میپوشاند، ولی پس از صدور حکم ربا یا پذیرش دین، هیچ کس اجازه ندارد، باقیمانده طلبهای ربوی را از مدیون دریافت کند و تنها اصل آن را مالک است. نتیجه آنکه حکم وضعی اموال ربوی گذشته درباره غیر مسلمان رباخوار، صحت تملک آنهاست و رابطه او با خدا به امر الهی واگذار شده است. از این رو شاید در قیامت بخشیده شود.
۳- اگر مسلمانی با آگاهی از حکم ربا، اقدام به رباخواری و پس از آن توبه کند، باید فقط اصل سرمایه را دریافت کند و از دریافت سود بپرهیزد: «وتبتم فلکم رووس اموالکم لا تظلمون و لاتظلمون» در حقیقت، اگر انسانی توبه کند، تنها مالک اصل مال خویش است و مجاز به دریافت سود نیست، زیرا رباخواری ظلم است. علت ظلم بودن رباخواری هم انضمام ناحق مال دیگران به اموال رباخوار است و اگر رباخوار بخواهد توبه کند با توبه مالک اصل مال خود خواهد بود و کسی مجاز نیست آن را به وی نپردازد و در حقش ظلم کند، نه ظلم کند و نه مورد ظلم واقع شود.
اصل جامع طرد ظلم از ظالم و مظلوم
مهمترین عنصر اعتقادی، «توحید» و برجستهترین عنصر اجتماعی – سیاسی «عدل» است. عدالت مانع ستمگری و ستمپذیری است. اصل طرد ظلم از ظالم و مظلوم اصلی جامع است که هم در قلمرو اسلامی که تنظیم روابط بین مسلمانان را برعهده دارد، حاکم است و هم در قلمرو توحیدی که عهدهدار روابط موحدان جهان است و هم در سطح بینالملل که روابط انسانی را تنظیم میکند و هم در مسائل اقتصادی، مسائل سیاسی و مسائل خانوادگی حاکم است. از این رو، این آیه به حاکم شدن عدالت بر روابط اقتصادی نسبت به رباخوار و ربادهنده اشاره دارد که ربادهنده باید اصل سرمایه را پرداخت کند و رباگیرنده از دریافت رباخواری و پرهیز کند.
آمرزش رباخوار جاهل با توبه
رباخوار باید از رباخواری توبه کند، زیرا این توبه سبب آمرزش و پاداش الهی است و مخالفت با آن غضب خدا و عذاب جهنم را در پی دارد. امام صادق «ع» فرمود: «ان التوبه مطهره من انس الخطیئه … و ان تبتم فلکم رؤوس اموالکن لاتظلمون و لاتظلمون فهذا ما دعاالله الیه عباده من التوبه و وعدعلیها من ثوابه فمن خالف ما امره الله به من التوبه سخط الله علیه و کانت النار اولی به و احق» یعنی در حقیقت توبه، آدمی را از آلودگی گناهان پاک میکند و اگر کسی از باخواری توبه کند، مالک سرمایه خود است نه مورد ظلم واقع میشود و نه ظلم میکندو این از سوی خدا دعوت به توبه است، اگر کسی توبه کند به ثواب وعده داده شده خدا دست می یابد و اگر کسی از دستور خداوند به توبه، مخالفت کند خدای سبحان بر او خشم میگیرد و آتش عذاب الهی برای او شایستهتر است(تفسیر عیاشی، ج۱، ۱۵۳)
نتیجهگیری
اسلام از آنجا که دین معنویت و زندگی است، هم آدمیان را به خداشناسی و عبادت و مناجات با خدا فراخوانده است، تا انسانها در پرتو آن معنای زندگی را بیابند و از تنهایی رهایی پیدا کنند و اضطراب و نگرانی نداشته باشند و هم برای تأمین زندگی سالم به عدالت فراخوانده است. از این رو خداوند برای برقراری رابطه اقتصادی با مردم، انسانها را به تعاون و همکاری دعوت کرده و از ظلم و ستم بر حذر داشته است. به همین دلیل انسان را از رباخواری بازداشته و نتیجه رباخواری را دیوانگی دانسته و پیامد سوء آن را در دنیا و آخرت بیان کرده است. همچنین از نظر معنوی آن را جنگ با خدا و از نظر اجتماعی ظلم به انسانها میداند و اگر انسانی بر اثر جهل یا غفلت و یا غلبه هواپرستی و دنیاطلبی به این عمل اقدام کرد او را به توبه فراخوانده است، تا با توجه به ضمن دریافت اصل سرمایه خود از گرفتن ربا و زیاده پرهیز کند و آنچه که مال صاحب سرمایه نیست به او برگرداند. انسانی هم که از این گناه توبه کند در قیامت به ثواب الهی میرسد و اگر از دعوت به توبه سرباز زد گرفتار عذاب الهی خواهد شد.